حزب الله

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

حزب الله

آری اگر میخواهی که حزب الله را بشناسی اینچنین بشناس: او اهل ولایت است، عاشق امام حسین علیه السلام است و از مرگ نمی هراسد...حزب الله مردانی که تندباد عواصف آنان را نمی لرزاند، از جنگ خسته نمی شوند، ترس به دل راه نمی دهند، بر خدا توکل می کنند و عاقبت نیز از آن متقین است...

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

از ماست که بر ماست!

از ماست که بر ماست!

گفتیم از جایی شروع کنیم که بتونیم جمعش کنیم، دیدم نمی شه. بنابراین از جایی شروع می کنیم که نمی دونیم می تونیم جمعش کنیم یا نه:

غضنفرهای حزب اللهی!

از اونجایی که با واژه ی غضنفر و گل به خودی و... همه آشنا هستند، لازم ندیدیم توضیح دهیم که غضنفر همان فردی است که حضورش، دائم، خطر باز کردن دروازه ی خودی را به همراه دارد؛ یعنی دائم الخطر است! با این توضیحات، غضنفرهای حزب اللهی آن دسته دائم الخطرهایی هستند که ممکن است دائم الوضو هم باشند!

به سلامتی همه ی دائم الخطرهای دائم الوضو، رئیس موقت مجلس نهم و نائب رئیس موقت ایشان نیز انتخاب شدند. لاریجانی از نزدیکان فکری هاشمی رفسنجانی و باهنر مرد شماره 1 لابیست های تاریخ مجلس شورای اسلامی!! شاخ درآوردن برای همین موقع هاست. مهره های رأس فتنه 88، سکان دار مجلسی شدند که قریب به اتفاق اعضایش در مبارزه با فتنه 88، سوابقشان را به رُخ همدیگر می کشانند! تقبّل الله ان شاءالله، چه مجلسی شود این مجلس نهم...

یادش بخیر یه زمانی داد می زدیم و می گفتیم: ای دائم الخطرهای دائم الوضو! اصلاح طلبی و اصولگرایی و چپ و راست و... بازی ای بیش نیست؛ اینها همه برای سر کار گذاشتن ماهاست. به پیر به پیغمبر، حضرت آقا هیچ جا نفرمودند که معیار اصلح بودن نامزدهای انتخابات، اصولگرایی یا اصلاح طلبی یا چپی و راستی بودن آنهاست. حضرت آقا هیچ جا نفرمودند زمانی که تعدادی مجتهد از نامزدی حمایت کردند، حجت بر مردم تمام است... ببخشید یادم رفته بود که ما غضنفرها اصلاً نیازی به فرمایشات آقا نداریم! هر کدوممون، بزنم به تخته، مجتهدی هستیم برای خودمان!

یک بازیکن حرفه ای فوتبال سعی می کنه بیشتر از فکرش استفاده کنه تا از پاهاش، ولی غضنفر بیشتر می دود به جای اینکه بیشتر فکر کند؛ همین هم هست که هر چقدر بهتر و بیشتر بدود، خطرش برای خودی ها بیشتر است! حضرت علامه مصباح(حفظه الله) در یک مجلسی فرمودند: نتیجه بی بصیرتی در تشخیص تکلیف شرعی، تیشه زدن به ریشه اسلام است(پرتو سخن 24/12/90)

به آقای ع.ز گفته بودیم که این جبهه، جبهه بشو نیست. رأی گیری برای  ریاست مجلس نهم همه چیز رو نشون داد. جبهه ای که ساختارش رو با تُف بچسبونی با فوت می ریزه برادر. جبهه سوپر اتحاد بعد از انتخابات به تعداد نفوس اعضایش تکه تکه شد. اقلیت های مذهبی و اصلاح طلب ها و غضنفرهای اصولگرایی شدند همه کاره ی مجلس...

شک نکنید بزرگترین جریان انحرافی، نفوذی ها در جریان اصولگرایی اند و بزرگترین تهدید نظام، غضنفرهای حزب اللهی؛ برای همین هم هست که می گم: "از ماست که بر ماست".

و العاقبة للمتقین


,,,

چرا حمله به امام هادی علیه السلام یک فرصت است؟

امام هادی علیه السلام

چرا حمله به امام هادی علیه السلام یک فرصت است؟

این روزها همه ی ما از جسارتی که به جان عالم، حضرت هادی علیه السلام شده است، ناراحتیم و باید هم باشیم. مظلومیت ائمه اطهار که چیز تازه ای نیست اما عادی شدن این مظلومیت است که برای اهلش آزار دهنده است.

حمله به حضرت هادی علیه السلام نه اولین جسارت به ائمه اطهار علیهم السلام است و نه آخرین آنها. در آینده هم مطمئناً شاهد چنین حرکات قبیحی از طرف شیاطین انسی خواهیم بود. اما یادمان باشد که "هر تهدیدی با خودش یک فرصت می آورد". جنگ تحمیلی یک تهدید بود برای نظام اسلامی؛ ولی شد بهترین فرصت برای تثبیت انقلاب اسلامی و تبلیغ فرهنگ مقاومت و شهادت. حمله به مقدسات در دوران موسوم به اصلاحات، یک تهدید بود، ولی تبدیل شد به فرصتی برای بالا بردن بصیرت اعتقادی-سیاسی مردم و شناخت منحرفین داخلی. فتنه ی 88 یک تهدید خطرناک با ابعاد وسیع بود ولی شد بهترین فرصت برای شناخت جریان ها و شخصیت های نفوذی در پیکره ی انقلاب و ایضاً بازخوانی یک دوره تاریخ صدر اسلام و تاریخ مشروطه...

از اینکه ما چقدر توانسته ایم از این فرصت ها استفاده کنیم، بگذریم! اما حقیقت این است که ما آنقدر غرق در خود تهدید و حاشیه های غیر ضروری آن می شویم که کمتر به این موضوع فکر می کنیم که "هر تهدیدی با خودش یک فرصت می آورد".

یک موجود رذلی پیدا شده و به حضرت هادی علیه السلام توهین کرده است؛ ما می توانیم به این مطلب اعتراض کنیم، بیانیه بدهیم، تجمع راه بیاندازیم و خواستار قتل این موجود رذل شویم؛ همه ی اینها در موقعیت خودش، لازم است و وظیفه، اما همه ی وظیفه ی ما اینها نیست. مهمترین بخش تکلیف ما در این گونه فضاها استفاده از فرصت بدست آمده از این تهدیدها است.

فرصتی برای شناخت مقام امام هادی علیه السلام و بالاتر از آن شناخت مقام امامت و ولایت اهل بیت علیهم السلام و نزدیک شدن به سیره ی ایشان. فرصتی برای اینکه بفهمیم و بفهمانیم که در زمان غیبت معصوم علیه السلام، جریان امامت و ولایت، غائب نمی شود؛ بلکه این جریان با ولایت فقاهت و عدالت، ولایت فقیه، ادامه می یابد.

امروز آن فرصتی است که ما باید از آن در عمق بخشی و شناخت مقام امامت استفاده کنیم؛ و چه منبعی بهتر از خود حضرت هادی علیه السلام و زیارت جامعه ی کبیره ی ایشان. در داستانی که در مفاتیح هم آمده است، امام زمان علیه السلام به سید رشتی می فرمایند: چرا جامعه کبیره نمی خوانی؟ بعد سه بار به او می فرمایند: جامعه، جامعه، جامعه...

فَالرّاغِبُ عَنْکُمْ مارِقٌ وَ اللاّزِمُ لَکُمْ لاحِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ فى حَقِّکُمْ زاهِقٌ

وَ الْحَقُّ مَعَکُمْ وَ فیکُمْ وَ مِنْکُمْ وَ اِلَیْکُمْ وَ اَنْتُمْ اَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ

 وَ میراثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَکُمْ وَ اِیابُ الْخَلْقِ اِلَیْکُمْ وَ حِسابُهُمْ عَلَیْکُمْ وَ فَصْلُ الْخِطابِ عِنْدَکُمْ...

پس آنکه از شما رو گرداند از دین خارج گشته و آنکه ملازم شما بود به حق رسیده و آنکه کوتاهى کرد در حق شما نابود گردید، و حق همراه شما و در میان شما خاندان و از جانب شما است و بسوى شما بازگردد و شمائید اهل حق ومعدن آن ، ومیراث نبوت نزد شما است و بازگشت خلق خدا بسوى شما است و حسابشان با شما است و سخنى که حق و باطل را جدا کند نزد شما است...-بخشی از زیارت جامعه کبیره-

و العاقبة للمتقین