حزب الله

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

حزب الله

آری اگر میخواهی که حزب الله را بشناسی اینچنین بشناس: او اهل ولایت است، عاشق امام حسین علیه السلام است و از مرگ نمی هراسد...حزب الله مردانی که تندباد عواصف آنان را نمی لرزاند، از جنگ خسته نمی شوند، ترس به دل راه نمی دهند، بر خدا توکل می کنند و عاقبت نیز از آن متقین است...

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۱ ثبت شده است

ضرورت گسترش حوزه ی فعالیت غیر متعهدها

اجلاس سران عدم تعهد

ضرورت گسترش حوزه ی فعالیت غیر متعهدها

در حالی شانزدهمین نشست اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به میزبانی جمهوری اسلامی ایران در حال برگزاری است که آمریکا تلاش های بسیاری به منظور منصرف کردن کشورها برای حضور در این اجلاس انجام داده است. جنبش غیر متعهدها که بعد از جنگ جهانی دوم و به منظور نشان دادن استقلال کشورهای به اصطلاح جهان سومی از دو بلوک غرب و شرق در سال 1961 شکل گرفت، تا کنون دارای رویکردی سیاسی بوده است. در واقع جنبش غیرمتعهدها تریبونی بوده است برای ارائه آرا و نظرات جمع زیادی از کشورهای در حال توسعه-تقریباً دو سوم کشورهای عضو سازمان ملل متحد- در مورد اتفاقات بین المللی. با اینکه جنبش غیر متعهدها از نظر کمیّت بعد از سازمان ملل متحد، بزرگترین تشکیلات بین المللی است، اما از نظر تاثیرگذاری هنوز جایگاه ویژه ی خود را نیافته است. این البته دلایل گوناگونی دارد:

-وابسته بودن برخی از کشورهای عضو به قدرت های استکباری بر خلاف روح حاکم بر اصول جنبش؛

-عدم روحیه ی خودباوری و در یک کلمه "ما می توانیم" در بین بسیاری از این کشورها؛

-اختلاف سلایق کشورها در زمینه های مختلف به دلیل ساختارهای ناهمگون سیاسی، اقتصادی و...؛

-دست نشانده بودن برخی کشورهای عضو و موضع گیری به نفع سیاست های اربابانشان؛

با همه ی این اوصاف، معمولاً در مورد اغلب موضوعات مطرح شده، مخصوصاً موضوعات اساسی مثل قضیه ی مبارزه با تروریسم، به رسمیت شناختن حق استفاده ی صلح آمیز هسته ای کشورها، قضیه ی فلسطین و...جنبش به یک اجماع بالایی می رسد. اما با وجود این اجماع بالا در سطح جهانی به دلیل وجود ساختارهای ناعادلانه ی موجود در سازمان های بین المللی مثل سازمان ملل متحد و امتیازاتی مثل حق وتو، عملاً دستاوردهای این اجماع عقیم می ماند.

بنابراین یکی از اصلی ترین و فوری ترین وظایف کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، اصلاح مناسبات غیر عادلانه ی رایج در سطح جهانی است که در قالب سازمان های بین المللی تجلّی پیدا کرده است.- به عنوان نمونه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد می توانند به عنوان اعتراض به "حق ناعادلانه ی وتو"، عضویت خود را در سازمان ملل متحد به حالت تعلیق دربیاورند. این حرکت عملی با متزلزل کردن مشروعیت سازمان ملل، می تواند فشارهای زیادی را برای از بین بردن "حق ناعادلانه وتو" ایجاد کند.- به هر حال باید این مناسبات به سمت پیشرفت کشورهای ضعیف و در مقابله با زیاده خواهی های کشورهای استکباری و استعماری حرکت کند.

تجربه نشان داده است نصیحت های پی در پی قدرت ها بی نتیجه است. باید سران کشورهای عضو جنبش با اعتماد به نفس و با تکیه بر قدرت مردم خود، عملاً خواستار تغییرات وضع موجود به نفع مستضعفین شوند. قدرت های زورگوی بین المللی همیشه با ترساندن و تحقیر ملت های ضعیف توانسته اند آنها را عقب نگه دارند و منابع شان را غارت کنند.

این روزها خیلی از کارشناسان در مورد ضرورت گسترش حوزه ی فعالیت غیر متعهدها صحبت هایی داشته اند. بیشتر این صحبت ها در مورد اضافه شدن موضوع مهم اقتصاد به بحث ها و استراتژی های جنبش بوده است. آنها اعتقاد دارند با توجه به وضعیت اقتصادی بوجود آمده در سطح دنیا، لازم است اعضای جنبش عدم تعهد به این موضوع مهم نیز بپردازند و راههایی را برای بیشتر کردن مراودات اقتصادی در جهت بهبود وضعیت اقتصادی با یکدیگر تنظیم کنند. از آنجایی که نفس بوجود آمدن این جنبش، عصیان و طغیانی از طرف کشورهای مستقل در حال توسعه علیه نظام سلطه بوده است، این جنبش نمی تواند نسبت به مسائل اساسی که نظام سلطه از آنها برای پیشبرد سیاست های استکباری خود استفاده می کند، غافل بماند.

کشورهای عضو جنبش برای تحقق واقعی "غیر متعهد بودن" باید به مسائل مهمی چون مسائل فرهنگی، اقتصادی، نظامی و... بپردازند. در دنیای کنونی مسائل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آنقدر در هم تنیده شده اند که دیگر نمی توان آنها را به صورت جداگانه تجزیه و تحلیل کرد. در این بین مقوله ی فرهنگ از اهمیت بالایی برخوردار است. همیشه سلطه ی فرهنگی هموار کننده ی راه نفوذ نظامی، سیاسی و اقتصادی بوده است.

کشورهای غیر متعهد باید از ظرفیت های فرهنگی اصیل خود در جهت گسترش مناسبات فرهنگی با یکدیگر بپردازند. ملت ها باید در مقابله با پدیده ی جهانی سازی با گسترش تبادلات فرهنگی جلوی تهاجم فرهنگی قدرت ها را بگیرند. انقلاب اسلامی ایران به دلیل ماهیت فرهنگی که داشت و دارد بر خلاف انقلاب های سیاسی و اقتصادی می تواند الگوی مناسبی برای کشورهای غیر متعهد باشد.

در انتها باید بگوییم ریاست سه ساله ی جمهوری اسلامی ایران بر جنبش عدم تعهد می تواند فرصتی طلایی باشد برای گسترش حوزه ی فعالیت این جنبش و پرداختن به موضوعاتی که رابطه ای مستقیم با پیشرفت عادلانه ی کشورها دارد.  

والعاقبة للمتقین


جنگ نیابتی مدلی برای تخریب نیابتی

هاشمی رفسنجانی

جنگ نیابتی مدلی برای تخریب نیابتی

حتما این روزها در مورد جنگ نیابتی چیزهایی شنیده اید. در واقعه جنگ های نیابتی(proxy war) جنگ هایی هستند که در طی آن دو طرف جنگ یا یک طرف آن از مقابله مستقیم نظامی خودداری می کنند و برای دستیابی به منافع خود از طریق ایجاد جنگ، با واسطه کشورهایی که وابسته به آن ها هستند وارد عمل می شوند. نمونه زنده و حی و حاضر آن، درگیری های سوریه است که در آن ترکیه، عربستان و قطر به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونیستی در حال قتل و عام مردم سوری هستند.

 انگیزهای زیادی برای جنگ های نیابتی وجود دارد از جمله اینکه در جنگ های نیابتی دیگر خبری از تلفات نیروهای خودی، هزینه های سنگین جنگ، خدشه دار شدن وجهه کشور در صورت شکست ، رو شدن ماهیت تجاوز طلبانه و ... نیست و اگر هم باشد بسیار کمتر از جنگ های مستقیم است.

"تخریب نیابتی درعالم سیاست" را می توان با استفاده از تعریف "جنگ نیابتی در فضای نظامی" تعریف کرد؛ بنابراین تخریب با واسطه شخصیت ها  در فضای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و...را تخریب نیابتی گویند.

موارد مصداقی تخریب های نیابتی در طول تاریخ زیاد بوده است. در دوران انقلاب و پس از آن نیز این نوع تخریب ها مشاهده شده و می شود. یادمان هست که اوایل انقلاب جریان های وابسته به بنی صدر و منافقین، تا چه اندازه شهید بهشتی(ره) را مورد تهمت و تخریب قرار دادند. اما هدف شهید بهشتی نبود. تخریب و توهین و تضعیف شهید بهشتی بدلیل نزدیکی فکری و عملی که به حضرت امام(ره) داشت به طور غیر مستقیم تخریب و تضعیف حضرت امام رحمه الله  بود.

 شاید دوران اصلاحات را بتوان اوج این تخریب ها به حساب آورد. در این دوران کسانی که با اسلام مشکل داشتند-که بسیاری از آنها هم اکنون پناهنده ی آمریکا و انگلیس هستند- برای زدن عمود خیمه تلاش می کردند و اگر برخی هایشان نمی توانستند مستقیم با رهبری دربیافتند، به سراغ عمارهای ایشان می رفتند. با مراجعه به کتاب "مصباح دوستان" می توان گوشه ای از این توهین ها و لجن پراکنی ها را با اسناد مربوط به آن مشاهده کرد.

در جدید ترین این نوع تخریب ها، یادداشتی از حجت الاسلام علی عسگری  در سایت هاشمی رفسنجانی با عنوان "رهبری خوارج از قم" درج شده است. در این مطلب که یکی از دست بوسان هاشمی رفسنجانی و عضو لیست صدای ملت -همان لیستی که روز قبل از انتخابات مجلس نهم، رسانه های ضد انقلاب برای برخی از افراد آن، تبلیغات تمام عیاری کردند- آن را نگاشته، مطالبی آمده است که جای تامل دارد.

در این یادداشت، علی عسگری مخالفان و متعرضان به عملکرد و سیاستهای هاشمی رفسنجانی را انجمن حجتیه و خوارج نامیده! و در ادامه با توهین به ملت ها و مردم مذهبی این طور نتیجه می گیرد که آنها به دلیل عدم برخورداری از علم و آگاهی و منطق اکثرهم لایعقلون و اکثرهم لا یشعرون هستند که در نهایت باعث به وجود آمدن استبداد عوامی می شوند!

عسگری که به تبعیت از هاشمی حتی حاضر نیست برای اتفاقات سال 88 و بعد از آن، واژه فتنه را به کار ببرد؛ متحجران و مخالفان تفکر امام خمینی(ره) را باعث التهابات اخیر- بخوانید فتنه 88- دانست!

عسگری با فرار به جلویی ناشیانه نشان داد که او و دیگر دست بوسان هاشمی مثل خود رئیس تشخیص مصلحت نظام، روز به روز از مردم بیگانه تر و منزوی تر می شوند و حتی مسائل حاشیه ای بوجود آمده برای احمدی نژاد هم نمی تواند اعتبار از دست رفته ی آنها را نزد مردم، حتی به اندازه ی ذره ای ترمیم کند.به نظر می رسد با نزدیک شدن به فضای انتخابات ریاست جمهوری، افزایش این نوع تخریب ها -مستقیم و نیابتی- دور از انتظار نخواهد بود.

والعاقبة للمتقین