حزب الله

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

حزب الله

آری اگر میخواهی که حزب الله را بشناسی اینچنین بشناس: او اهل ولایت است، عاشق امام حسین علیه السلام است و از مرگ نمی هراسد...حزب الله مردانی که تندباد عواصف آنان را نمی لرزاند، از جنگ خسته نمی شوند، ترس به دل راه نمی دهند، بر خدا توکل می کنند و عاقبت نیز از آن متقین است...

عاشورای خمینی

 بر چوب خشک منبرها، گل نام او شگفت و عطر دل انگیزش بر دامن مشام جان ها نشست. موج بیداری نخستین ، بر ساحل آرام خواب چهل ساله سر می کوفت و طوفان خبر از شبکه های مسموم رسانه ای عبور می کرد . افسوس که در آن غفلت فرا گیر ، سیمرغ قاف قم پر کشید و وطن آشیانه تنهایی شد. فیض عزل بر گفترفتن دل گمارید، خون شد به رنگ ابر و در فیضیه بارید. از سیل خونها بر زمین ها تکبیر رویید ، هر قطره ای بذری شد و شمشیر رویید . گفتند از این هنگامه ها مان پند بایست ، آن شیر شمشیر آفرین در بند بایست. پس نازک اندیشانشان تدبیر کردند، شیر خدا را خسته در زنجیر کردند. شورید از این هنگامه گیتی بار دیگر، ای شور عاشورایی ما، تکراری دیگر.

عطر عاشورا در مشام جان ها پیچید . میراث خون قیام علویان در کوچه ها ی پریشان اعتراض به عاشقان و شیفتگان روح الله رسید. وطن درتنهایی و غربت هوا خواه پیر و میر تشنگان شهادت شد. خطابه ها و خطبه ها ، نقش و نگار دیوارها ، ضجه های معترض عدالت علوی را میطلبید. گریه بر ابا عبدالله در محرم اندو هگین سال42، گریه بر تنهایی و عسرت تبار ابا عبد الله بود. موج خواستن ها و بر خواستن ها ، کوچهها و خیابان ها را درنوردید و طوفانی شد بر تار و پود سلطنت ننگین پهلوی دوم.

به رغم شیوه های گوناگون فریاد که در سالهای غربت و تبعید از دسته ها و گروههای متفاوت بر می آمد ، جلودار قافله قیام خرداد ،گریه بر اباعبد الله و حفظ سنت تاریخی تشیع در مبارزه را تنها راه نجات از ورطه مهلک دین زدایی عصر پهلوی دید و تربیت آیینی نسل ایرانی را برایسالهای رهایی پیشه کرد. چندان که محرم های دیروز کانون یاد آن مرشد فرزانه ی بی بدیل شد.چراغ خواستن او در هیچ دلی خاموش نشد ، نام او در سقا خانه خاطره ها باقی ماند و پانزده سال تلخ و دشواربر این زهر خانه ی مهلک گذشت .از محرمی به محرمی و از عاشورایی به عاشورایی، قدم به قدم و زخم به زخم هجرت کردیم، آمدیم تا بار دیگر در چله نشینی شهیدان شهر و به یادعاشقان بی قرار روح الله طوفان فاطمی گریه آغاز شود. قم ایستاده بر گسل زلزله های اعتراض به جنب و جوش درآمد و شعار آزادی خواهی واستقلال طلبی تبریز و یزد و تهران و اصفهان و خراسان و دیگر بلاد پارسی گو را در بر گرفت . و لبخند نام خمینی بر دیوار های وطن خسته ومهجور درخشید. اینک که آیا ضامن این دین و دِین است ؟ آیا کدامین دست نصرت با حسین است؟ ای چاره فرمای جهان ای از جهان بیش، ای دینخنجر خورده اسلام ، ای بهین کیش ، آیا جهان را دستگیری زاده چون تو؟ آیا مخالف ، پر توان تر دیده از تو؟ آیا منافق مهربان تر دیده از تو؟

بوی دلهای سوخته به آن دلدار رسید و نجف قبله آرمان جویی نسل اعتراض شد. دلبستگان روح الله از عمق جان او را طلبیدند. او باز بر منبردلدادگی رفت تا اذان بگوید به وقت گلوی بریده ابا عبد الله.بر کفر ایران نوبتی دیگر خروشید ، اسلام سیلی خورده بر کافر خروشید. در دل نه بیش بود از گرمی نه سردی، طاغوت را آواره کرده استپایمردی ، اخر به مردی چاره سر در گمی یافت ، داد بزرگی دادو عز مردمی یافت. چشم جهان حیران کافر سوزیش شد تا قابلیت از رشادتروزیش شد.در آسمان بر ابرها پرشد رکابش ازمغرب عالم برآمد آفتابش. مزده است گویا در خبر،آخر زمان را خورشید ازمغرب فروزد آسمان را.

12محرم 42 ،12 بهمن 57 و 12 فروردین 58

عددهای مقدس تاریخ اسلامی ایران رسته از بیداد و زنجیر بوده است و شور اثنی عشری اینتقویم تاریخی ، ضامن تجدید حیات تشیع علوی در ایران شد.

  • محمد روزبهانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی