منشوری برای همیشه ی روحانیت(۱)
منشوری برای همیشه ی روحانیت(۱)
به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید حوزه ها و مدارس علمیه سراسر کشور لازم دیدیم قسمت هایی از پیام حضرت امام خمینی(ره) را که با عنوان "منشور روحانیت" شناخته می شود، برای طلاب جدیدالورود خصوصاً و برای طلاب سال های بالاتر عموماً، بازخوانی کنیم و مختصری در مورد آن توضیح دهیم.
این منشور که مربوط به دغدغه های جدی حضرت امام در مورد مهمترین نهاد دینی-فرهنگی انقلاب است با سلام و صلوات بر ارواح طیبه ی شهدا، خصوصاً شهدای حوزه و روحانیت آغاز می شود. امام که خودشان پیر فقه و فلسفه و عرفان بودند، با شور خاصّ و حالت وصف ناشدنی ای از حماسه سازان همیشه جاویدی نام می برند که رساله ی علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته اند و خون پاک آنها افق فقاهت را گلگون کرده است.
بعد از این تعبیرات بی نظیر در مورد شهدای حوزه، علمای شیعه به عنوان پرچم داران مبارزه با استکبار خوانده می شوند و هجوم تبلیغاتی استکبار بر ضد روحانیون مخالف شرق و غرب و متکی به اصول اسلام ناب محمدی، گویا امری طبیعی معرفی می شود.
آن زمان که افرادی در حوزه ها، از طلبه بگیر تا مرجع تقلید، ساده ترین دشمنانشان را هم نمی شناختند؛ امام استراتژی استکبار جهانی را در مقابله با اسلام ناب برای حوزویان ترسیم می کنند.امام این تفکر را که دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است را ظلمی فاحش دانسته و اضافه می کنند که روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سَر آشتی نداشته و نخواهد داشت.
امام در ادامه ی منشور روحانیت یکی از مهمترین سؤال های تاریخی را از مخاطبش می پرسد:
آیا استعمار، روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و نمی کند؟
در واقع امام با این سؤال می خواهد به مخاطبانش بگوید که شک نکنید که صاحبان زر و زور و تزویر در جهان، چه در گذشته و حال و چه در آینده، لحظه ای از فکر انحراف در مسیر حوزه ها، که مسیری حساس و کلیدی است، بیرون نمی آیند.
تا اینجای منشور تجلیل از کلیت روحانیت را مشاهده می کنیم. اما به قسمتی می رسیم که امام اقشاری از روحانیون را معرفی می کنند که از دایره ی اسلام ناب محمّدی بیرون اند. به نظر می رسد کوبنده ترین هجوم حضرت امام در مقابل تحجرگرایان و روحانی نمایان مخالف با اسلام ناب بوده است؛ "خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسول الله."
امام نسبت به هیچ گروهی چنین تعبیرات سنگینی(مارهای خوش خط و خال و افعی ها) را به کار نبرده اند. عمق فرموده های امام در یکی دو دهه ی ابتدایی انقلاب، شاید برای خیلی ها قابل درک نبود؛ اما مشخصاً بعد از سال های پایانی دهه ی هفتاد و همچنین فتنه ی سال 88 امویان، توده های مردم، افعی هایی را که با لباس روحانیت مروّج اسلام آمریکایی بودند را شناختند.یادمان نرفته و نمی رود که در حماسه ی فراموش نشدنی 9دی، مردم، در همان حال که فریاد "یا حسین یا حسین " سر می دادند، از این مارهای خوش خط و خال نیز تبرّی می جستند.
در ادامه امام از ترفندهای استکبار در برابر حوزه های علمیه سخن می گویند و می فرمایند: در ابتدا آنها-استکبار- به دنبال نابودی مطلق حوزه ها و روحانیت بودند اما وقتی این کار را نشدنی یافتند، دو راه را برای ضربه زدن به این نهاد انتخاب نمودند؛ یکی تهدید و دیگری نفوذ. به دلیل جواب نگرفتن از راه تهدید، امید استکبار به تنها راهِ باقیمانده یعنی نفوذ متمرکز شد.
در اینجا می رسیم به اساسی ترین سؤال این قسمت: حال که استکبار راه نفوذ را برای انحراف در مسیر اصیل روحانیت برگزیده است، به عناصر نفوذی خودش-مستقیم یا غیر مستقیم- چه مأموریتی داده است تا به اهداف مدّ نظرش برسد؟ آیا آنها مأموریت دارند تلاش علمی بیش از هزار ساله ی علما را که با مرارت ها و حتی شهادت ها به نسل های بعدی منتقل شده است را به یکباره زیر سؤال ببرند و کتمان کنند؟ آیا آنها مأموریت دارند علناً قرآن و احادیث را زیر سؤال ببرند؟ آیا آنها مأموریت دارند، با اعمالی که بین مردم با لباس روحانی انجام می دهند، روحانیت را از چشم توده ها بیاندازند؟...
حضرت امام اولین و مهمترین مأموریت عناصر نفوذی و کوته فکران حوزه را"القای شعار جدایی دین از سیاست"می دانند. متأسفانه باید بگوییم که این القای شیطانی در حوزه ها کم و بیش اثر کرده است. اگر طلبه ای بخواهد در مسائل سیاسی و اجتماعی پیرامونش مؤثر باشد، هنوز در نزد بعضی از حوزویان بی سواد است و شأن طلبگی را رعایت نکرده است!
سخن پایانی
در حالت کلی تفاوت در عمل انسان ها به تفاوت در تشخیص موضوعات و رفتار بر اساس آن تشخیص بر می گردد. اینکه ما باید انسان خوبی باشیم یک حکم کلی است و همه هم آن را قبول دارند ولی اینکه چگونه باید رفتار کنیم و چه اعمالی باید انجام دهیم که انسان خوبی شویم، این نقطه است که مورد مناقشه قرار می گیرد و اغلب اختلافات سَرِ این-موضوعات- است. گاهی عالمی یا روحانی ای تشخیصش این است که در اوج فتنه ها در جامعه ی اسلامی باید سکوت کرد و دامن روحانیت را با دور شدن از سیاسی بازی ها! از آلودگی حفظ کرد. یا امام جمعه ای تشخیصش این است که در خطبه های نماز جمعه، بیان احکام فقهی-عموماً فردی-مثلاً چگونه وضو گرفتن یا چگونه سجده کردن، مهمتر از روشنگری هایی است که باعث بالا رفتن بصیرت سیاسی- اجتماعی توده های مردم می شود. یا بعضی افراد در این لباس مقدّس، تشخیصشان این است که ما باید طوری حرف بزنیم و عمل کنیم که بتوانیم همه ی افراد با عقائد مختلف و طرز فکرهای گوناگون را جذب کنیم حتی به قیمت اینکه گاهی از اصول و باورهای خودمان نیز کوتاه بیاییم!
علی ای حال انسان نیز بر اساس این تشخیص موضوعات و همچنین عمل کردن به آنهاست که مؤاخذه می شود و به نظر ما حضرت امام(ره) با نکاتی که به روحانیت گوشزد کرده اند، حجت را بر همه تمام کرده اند. عمل بر خلاف اصول این منشور واپسگرایی و بازی کردن در زمین دشمنی است که قصد نابودی کامل دین و معنویت را دارد.
والعاقبة للمتقین
- ۹۰/۰۷/۰۳