9 دی، خون تازه ای در شریان انقلاب
۹ دی، خون تازه ای در شریان انقلاب
قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنی و فردی
همه چیز از انتخابات دهم شروع شد. تقریباً از اوایل سال 88، رفته رفته فکر و ذکر افراد جامعه، اعم از زن و مرد و کوچک و بزرگ معطوف به مهمترین مساله سال، یعنی دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری می شد. بعد از کشمکش و اختلافاتی که در طیف موسوم به اصلاح طلبان برای معرفی نامزد ایجاد شده بود، آنها تصمیم گرفتند که به جای معرفی روحانیِ روشنفکرشان، چهره ی موجه تری را وارد میدان رقابت کنند که هم سابقه ی انقلابیِ خوبی داشته باشد و هم دارای پایگاه مردمی مناسبتری باشد. میر حسین موسوی گزینه ای که به اعتقاد خیلی ها مانند هندوانه ی در بسته ای بود که می توانست پیش بینی نتیجه ی انتخابات را دشوارتر کند. او در سابقه ی خود نخست وزیری حضرت امام(ره) را در کارنامه داشت و البته زمانی نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شد که حدود 20 سال از دنیای سیاست فاصله گرفته بود و اصطلاحاً در انزوای سیاسی به سر می برد؛ همین قضیه هم بود که سؤالات و شبهات زیادی ایجاد کرد و از آن بوی یک سناریوی برنامه ریزی شده ی بلند مدت ، به مشام می رسید.
فشار اصلاح طلبان برای معرفی نامزد واحد، بر کروبی، شیخ ساده لوح، کارساز نبود و او نیز وارد رقابت شد. احمدی نژاد نیز که 4 سال پیش از آن، با شعار بازگشت به آرمان های امام(ره) و عدالت طلبی، رئیس جمهور شده بود، انتخابات 88 را تتمه ی کار خود به عنوان سکان دار قوه ی مجریه کشور می دانست. در روزهای پایانی، محسن رضایی نیز به جمع این سه نفر پیوست.
بعد از تبلیغات نامزدها و بویژه ماراتن مناظره ها، مشخص شد که رقابت اصلی بین احمدی نژاد و موسوی است. موسوی به شدت سیاست های احمدی نژاد را زیر سوال می برد و عملکرد 4 ساله دولت او را به باد انتقاد می گرفت. از آن سو احمدی نژاد نیز موسوی را نماینده هاشمی رفسنجانی می دانست که به صورت نیابتی می خواست شکست 4 سال پیش هاشمی را جبران کند. البته حین و بعد از قضایای فتنه ی سبز امویان، هاشمی رفسنجانی به عنوان رأس فتنه، نشان داد که قصدش تنها یک انتقام سیاسی ساده نیست.-از یاد نبریم که سناریوی پیچیده ی استکبار برای براندازی یا ضربه زدن به نظام اسلامی، در همه ی زمان ها نیاز به پایگاهی درون حکومت اسلامی دارد.-
علی ای حال تمام این مسائل باعث شده بود فضای جامعه، فضایی سنگین و با اصطکاک بالا برای گروهها و طرفدارانشان شود. مقام معظم رهبری نیز، مثل همیشه، با رصد کردن اتفاقات، نکاتی را به نامزدها و طرفدارانشان گوشزد می کردند. از جمله نکاتی که حضرت آقا، قبل از برگزاری انتخابات بر آن تاکید داشتند، این بود که می فرمودند: بین طرفداران نامزدها نباید درگیری صورت بگیرد و "هر کس دنبال ایجاد درگیری است، یا غافل است و یا عامل دشمن".- نه تنها در این یک مورد، بلکه در موارد بسیاری، این دید الهی حضرت آقا، خیلی استثنایی و منحصربه فرد است. اینکه از روزها قبل از انتخابات، سناریوی طولانی مدت و پیچیده ی استکبار را پیش بینی کنی و مردم را در آن موارد آگاه کنی، یک امر دو دو تا چهار تای زمینی نیست.-
انتخابات صورت گرفت و حضور خیره کننده ی مردم می رفت تا مردم سالاری واقعی نظام اسلامی را به جهانیان نشان دهد و نقطه قوتی باشد برای پیش بردِ هر چه سریع تر اهداف عالی انقلاب اسلامی. اما شب روز انتخابات موسوی در یک اقدام عجیب و تامل برانگیز و البته بر اساس پازل چیده شده توسط دشمنان، قبل از شمارش آرا، خود را برنده انتخابات معرفی کرد! اینجا بود که جرقه ی آتش فتنه ی سبز امویان زده شد. بعد از شمارش آرا که احمدی نژاد را برنده ی انتخابات نشان می داد، بحث تقلب به عنوان اسم رمز آشوب توسط افرادی مطرح شد. فضا، فضای مناسبی بود برای فعالیت تمام گروه های معاند و ضد انقلاب... همین طور هم شد. تمام گروهها اعم از سلطنت طلب ها، لیبرال ها، ملی گراها، سازمان مجاهدین، خارج نشینان مخالف دین و قرآن و وحی و... میدان را برای تاخت و تاز مناسب دیدند.
روزهای اول بعد از انتخابات، بحث و دعواهای اصلی بر سر تقلب شدن یا تقلب نشدن در انتخابات بود. اما با بررسی مجدد و در نهایت نصب احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور توسط حضرت آقا، اعتراضات و مخالفت ها همچنان ادامه داشت و هر روز رادیکال تر هم میشد و به نظر می رسید هدف فتنه گرها چیزی غیر از اعتراضات ساده، به نتایج انتخابات بوده است؛ گویا آنها موجودیت نظام اسلامی را هدف گرفته اند و داستان تقلب و شمارش آرا و غیره، بهانه ای بوده برای کشاندن عده ای به خیابان ها. یعنی دقیقاً همان دستورالعمل انقلاب های رنگین. اگر مسامحتاً فرض را بر این بگیریم که در ابتدا افسار شتر نفاق، در دست فتنه گرهای داخلی بود، اما رفته رفته شعارهایشان(مانند مرگ بر اصل ولایت فقیه و نه غزه و نه لبنان و ...) نشان می داد، افسار این شترِ بد ترکیب به دست ارباب فتنه گران افتاده است.
کم و بیش از اهداف فتنه گران گفته اند و شنیده ایم. در مورد فتنه ی 88 نویسنده بر این باور است که شرک و کفر جهانی تمام پتانسیل های بالفعل و بالقوه ی خود را تا سر حد امکان بر روی انتخابات متمرکز کرده بود. زیرا باید از نگاه خودشان، ریشه ی محور شرارت یعنی انقلاب اسلامی را بزنند.
وسیع شدن آتش فتنه دو عامل عمده داشت: اولین و اصلی ترین عامل ، ایجاد شبهه و مطرح کردن صحبت های دو پهلو توسط خواص بی بصیرت و همچنین سکوت بعضی خواص و عامل دوم فعالیت شبانه روزی شبکه های وسیع اجتماعی در فضای مجازی مانند تویتر و فیس بوک، شبکه های فراوان ماهواره ای اعم از خبری و تحلیلی و همچنین فعالیت انواع سایت ها و وبلاگ های فتنه گر بود. لازم به ذکر این نکته مهم است که عامل دوم بدون فرض وجود عامل اول خیلی کارایی نداشته و ندارد.
واضح است که استکبار جهانی با توجه به خوی استکباری اش، قطعاً هدف اصلی اش نابود کردن اساس اسلام است و اگر توان آن را داشته باشد (که ندارد) لحظه ای درنگ نخواهد کرد.اما در مرحله ای پایین تر، شرک و کفر جهانی سعی می کند تهاجمش را متوجه گفتمانی از اسلام کند که با زیاده خواهی های آنها مبارزه می کند و اصطلاحاً خواب راحت را از چشم آنها ربوده است؛ اسلام سیاسی ای که مدافع مظلومان و دشمن درجه یک ظالمان و زورگویان است؛ نه اسلامی از جنس اسلام کشور ترکیه که تزش این است که: نماز و روزه و عبادات سر جایش، استقرار سپر موشکی بزرگترین دشمن اسلام و تهدید و توطئه چینی علیه کشوری که در خط مقاومت اسلامی است هم سر جایش!- در این صورت خیلی جای تعجب ندارد که هیلاری کلینتون از مدل ترکیه برای الگو گیری کشورهایی که بیداری اسلامی در آنها اتفاق افتاده است، حمایت کند.-
این نکته را نیز باید اضافه کرد که فتنه دو جنبه ی "تهدید" و "فرصت" را با خود دارد. شما توجه کنید، درست است که فتنه ی سال 88 هزینه ی زیادی برای نظام و مردم داشت، اما بصیرتی که توده های مردم در این ماجرا بدست آوردند، شاید در تاریخ انقلاب اسلامی بی نظیر بوده باشد. به نظر می رسد هر کسی که دغدغه ی دین و انقلاب و نظام اسلامی را دارد، باید از این فرصت طلایی، حتی بعد از گذشت سالها ازاین فتنه -همانطور که حضرت آقا بارها و در هر فرصتی که پیش بیاید، قضایای فتنه ی 88 را مطرح می کنند- برای معرفی و شناساندن و ریشه کن کردن جریان های فاسد و منافق کمال استفاده را بکند که به قول سید شهدای اهل قلم، "جنگ آخرالزمان جنگ بین اسلام ناب و اسلام آمریکایی است".
در انتها باید یاد و خاطره ی شهدای مظلوم مبارزه با فتنه، بالاخص "حسین غلام کبیری" و "امیر حسام ذوالعلی" را که در راه ولایت و آرمان های انقلاب جهانی اسلام- که حالا موج هایش اکثر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی را در بر گرفته است- سینه سپر کردند، گرامی بداریم و برای شادی روحشان صلواتی اهدا کنیم.
و العاقبة للمتقین
- ۹۰/۱۰/۰۵