عدالت شاخص مشروعیت مسئولین(1)
عدالت شاخص مشروعیت مسئولین(1)
امام خامنه ای: مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت خواهی است. این، پایه مشروعیت ماست. الان درباره مشروعیت حرف های زیادی زده می شود، بنده هم از این حرف ها بلدم؛ اما حقیقت قضیه این است که اگر ما دنبال عدالت نباشیم، حقیقتاً من که اینجا نشسته ام، وجودم نامشروع خواهد بود؛ یعنی هر چه اختیار دارم و هر چه تصرف کنم، تصرف نامشروع خواهد بود؛ دیگران هم همینطور.(82/6/5)
عدالت همیشه یکی از جذاب ترین و پر چالش ترین مباحثی بوده است که بشر از همان بدو سکونتش در کره ی خاکی، به آن پرداخته است. عدالت از جمله موضوعاتی است که گستره ی معنایی بسیار وسیعی دارد و از شخصی ترین کارهای انسان تا اجتماعی ترینِ آن ها را در برمی گیرد. اهمیت پرداختن به بحث عدالت تا جایی است که حضرت باریتعالی هدف از ارسال پیامبران و انزال کتب و شریعت ها را برای تحقق عدالت، معرفی نموده است (آیه 25 سوره حدید). حرکت عظیم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در دورانی که مردم غرق در ظلم و عادات جاهلی بودند، حرکتی انقلابی و در راستای تحقق عدالت بوده است. امیرالمومنین علیه السلام نیز در حکومت کوتاه مدتشان، تمام تلاششان را کردند برای اینکه نمونه ای از حکومت اسلامی را به بشر آینده نشان دهند؛ حکومتی که بزرگترین مصلحتش و بیشترین دغدغه اش رعایت عدالت بود. ائمه بعد از حضرت امیر علیه السلام، به خاطر شرایط اجتماعی و ضعف بصیرت و معنویت توده های مردم، نتوانستند حکومت تشکیل دهند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) مهمترین حرکت دینی و عدالت خواهانه در دوران غیبت بوده است. با بیداری توده های مردم، حکومت مستبد و ظالمانه شاهنشاهی جای خود را به حکومتی داد که قوانینش برآمده از شرع مقدس اسلام بود. اما این شروع کار به حساب می آمد. هم اکنون که قریب به سی و اندی سال از عمر انقلاب اسلامی می گذرد، ملت ایران در خیلی از زمینه ها پیشرفت های شگفت آوری کرده است. پیشرفت در زمینه ی عدالت نیز قابل مقایسه با قبل از انقلاب و دوران طاغوت نیست. اما آیا این نقطه را باید حدِّ تحقق عدالت در جامعه دانست؟ قطعاً پاسخ منفی است و ما هنوز از آرمان ها و شاخص های انقلاب در زمینه ی عدالت و تحقق آن در جامعه عقب هستیم. البته این کند بودن حرکتها در زمینه ی تحقق عدالت، عوامل مختلفی داشته است که در این جا نمی خواهیم به آن به صورت مبسوط بپردازیم اما اجمالاً چند موردی را ذکر می کنیم؛
- وقوع جنگ تحمیلی 8 ساله و تمرکز نظام اسلامی برای قطع کردن دست متجاوزان؛
- استفاده از علوم انسانی ترجمه ای، غربی و غیر بومیِ متعارض با مبانی اسلامی؛
- سرکار آمدن دولت سازندگی که صرفاً شعار توسعه را سرلوحه حرکتش قرار داده بود؛
- 8سال دولت اصلاحات که صرفاً به فکر توسعه ی سیاسی بود تا بسط عدالت؛
- کم توجهی سیستم قضایی کشور به مطالبات رهبری و نیاز به یک تحول جدی در آن؛...
علی ای حال در این چند سال اخیر، بحث عدالت و از جمله عدالت اجتماعی، بسیار پر رنگ تر شده است و حرکت های عملی خوبی نیز در همین راستا انجام پذیرفته که مکرراً مورد تأیید و حمایت رهبر معظم انقلاب اسلامی، نیز قرار گرفته که برای نمونه توزیع هدفمند یارانه ها را می توان نام برد. اما همان طور که گفته شد، عدالت از جمله موضوعاتی است که گستره ی معنایی بسیار وسیعی دارد و در موضوعات مختلف معناهای گوناگون و قابل جمعی را می توان از آن برداشت کرد. مثلاً عدل که به عنوان یکی از صفات حضرت حق تعالی شناخته می شود با عدل فقهی به معنای انجام ندادن کبیره و اصرار نکردن بر صغیره، تفاوت معنایی و موضوعی دارد. یا عدل در مورد کسی که می خواهد در دادگاه شهادت دهد با عدل به معنای به وجود آوردن فضای عادلانه برای فعالیت های اقتصادی تفاوت های واضحی دارد که هریک در موضوعات خاص خود سنجش و بررسی می شوند.
دهه ی چهارم انقلاب اسلامی که به دهه ی پیشرفت و عدالت نامگذاری شده است، در واقع فرصتی برای جهش انقلاب به سوی نظام سازی و تمدن سازی اسلامی است. برای همین منظور هم بود که رهبر فرزانه ی انقلاب، با ابتکار هوشمندانه ی خود، سلسله نشست های "الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت" را با دعوت شماری از نخبگان حوزوی و دانشگاهی، برگزار کردند که ماحصل آن تا کنون 3 نشست پُر بار با حضور ایشان و ارسال مقالات متعددی در همین راستا بوده است.
با توجه به اهمیت بحث عدالت در تدوین الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و طرح تمدن سازی، در ادامه بر آن شدیم، که به صورت اجمالی به موضوع عدالت از منظر امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، بپردازیم:
قسمت اول: عدالت از دیدگاه امام خمینی (ره) :
قبل از پرداختن به دیدگاه معمار کبیر انقلاب اسلامی در مورد عدالت، لازم به توضیح است که: انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به پیروزی رسید که جهان شاهد دو قطبی شرق کمونیست و غرب لیبرال بود؛
حضرت امام (ره) در یکی از صحبت هایشان می فرمایند:
" ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسی ای را که تا به حال به واسطه آن، تمام مسائل جهان، سنجیده می شده است، را شکسته ایم. ما خود، چارچوب جدیدی ساخته ایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفته ایم. از هر عادلی دفاع می کنیم و بر هر ظالمی می تازیم..."(صحیفه نور، 11/160)
این سخن حضرت امام، عمق استراتژیک حرکت و مواضع جمهوری اسلامی در رویارویی با مسائل داخلی و بین المللی را نشان می دهد. ایشان عدل را معیار دفاع و ظلم را معیار حمله معرفی می کنند. به همین علت است که جمهوری اسلامی، تا به امروز، از تمام عدالت خواهان دنیا دفاع کرده است و خواهد کرد و همچنین در برابر تمام ظالمان دنیا ایستاده است و مبارزه می کند.
با این مقدمه کوتاه، می پردازیم به بحث عدالت- اعم از تعریف عدالت و جایگاه آن و ...- در اندیشه امام راحل(ره):
از دیدگاه رهبر کبیر انقلاب اسلامی، عدالت اجتماعی یک مقصد است نه هدف نهایی بلکه هدف نهایی همان قرب الی الله و نورانی شدن انسان است:
" تمام تشکیلاتی که در اسلام از صدر اسلام تا حال بوده است، و تمام چیزهایی که انبیا از صدر خلقت تا حال داشتند و اولیای اسلام تا آخر دارند، معنویات اسلام است، عرفان اسلام است، معرفت اسلام است، در رأس همه امور، این معنویات واقع است. تشکیل حکومت برای همین است، البته اقامه عدل است، لکن عنایت نهایی، معرفی خداست و عرفان اسلام."(همان، 20/298)
از منظر حضرت امام (ره) مفهوم عدالت یعنی :
1- برابری و عدم تبعیض.
2- ظلم نکردن و زیر بار ظلم نرفتن.
" عدالت این است که این آدمی که احتیاج به من دارد، از خارج آمده الان، از راه دور آمده، به این اداره احتیاج دارد، زود رسیدگی بشود، به احتیاج این. این طور نباشد که یک کسی که آشنای ما هست، جلو کارش را انجام بدهیم ، یک کسی که خیر، غریبه است، عقب تر انجام بدهیم و هکذا، چیزهایی که شما می دانید، می شد؛ این چیزهایی که می شد، دیگر نگذارید بشود." (همان 9/20)
در اندیشه امام، مهم ترین بعد برابری، برابری در مقابل قانون است. به این معنا که همگان باید در برابر قانون یکسان باشند و در محاکم و مراجع، با افراد و گروه های دارای جایگاه ها و منزلت های مختلف، به طور مساوی برخورد شود. بنابراین، قانون، معیار و محور برابری است.
حضرت امام شرایط و الزامات تحقق عدالت را در چند چیز می دانستند که بدون توجه به آن ها، امیدی برای اجرای عدالت اجتماعی متصور نبودند:
1-ضرورت شناخت عدالت: پایه ای ترین و ابتدایی ترین مسئله ای که در هر کاری از جمله تحقق عدالت در جامعه باید بررسی شود، در واقع تعریف روشن و واضح موضوع، همراه با تعیین حد و مرزهای آن در جامعه است.
2-ایمان به حقانیت و کمال اسلام : بعد از اینکه ضرورت شناخت و تعریف عدالت روشن شد، حال در مرحله ی تعریف عدالت، سوالات بسیاری پیش می آید-عدالت چیست؟ حد و مرزش تا کجاست؟ عدالت در چه ساحت هایی در زندگی انسان قابل تعریف و در نتیجه قابل رعایت است؟ و...-
اما برای پاسخ به این سؤالات باید به کجا مراجعه و از چه منبعی استفاده کرد؟ آیا عقل بشری به تنهایی قادر است به این سؤالات پاسخ کاملی بدهد؟ یا برای پاسخ به این سؤالات، باید به منابع دیگر رجوع کرد؟ با رجوع به اندیشه حضرت امام (ره) متوجه می شویم که ایشان دین اسلام و منبع وحیانی آن را در تأمین و تدبیر امور و حوائج جامعه انسانی کافی می دانند:
" این را شما بدانید، همه باید بدانید که آنی که مصلحت ملت ماست که از زیر بار خارجی ها و افکار خارجی ها و اعمال خارجی ها این ایران را بیرون می کند و یک مملکت عدل به تمام معنا آزاد، آزادی صحیح، نه آزادی غربی، و عرض می کنم که اقتصادش صحیح باشد، همه چیزش صحیح باشد، آنکه بتواند یک همچو کاری بکند، اسلام است، اسلامی است که خدا قوانینش را وحی فرموده، و بهتر می داند که برای اینها تا ابد، چی لازم است." (همان، 9/105)
البته این را باید اضافه کرد که برای تعریف درست عدالت و حد و مرز آن باید عالمانه و محققانه به کتاب و سنت و عقل رجوع کرد، چرا که ظرافت بحث عدالت به گونه ای است که ممکن است ما را دچار تناقص یا نگاه های تک بعدی به آن کند.
3- مجاهدت و تلاش و ایستادگی:"ما هم که کار انبیا و پیغمبر اکرم را انجام می دهیم باید بایستیم ، باید مقاومت کنیم تا اسلام استقرار پیدا کند و عدالت برقرار شود و دست ظالم ها کوتاه گردد،این را باید دنبال کرد." (19/55)
اگر موارد 1 و 2 به بهترین شکل تحقق یابد اما فاکتور ایستادگی و مقاومت در مسیر عدالت خواهی کمرنگ باشد، عدالت مورد نظر اسلام تحقق نمی یابد و این یعنی بی ثمری تلاش ها در مراحل 1 و 2.
4-ضرورت اطلاع رسانی در خصوص طرز حکومت اسلام و رفتار حکام اسلامی: حضرت امام (ره) یکی از وظایف جوامع اسلامی بخصوص جمهوری اسلامی را تبلیغ و اطلاع رسانی در مورد طرز حکومت در اسلام و رفتار حاکمان اسلامی می دانند. ایشان این امر را آنقدر مهم می دانند که معتقدند با این اطلاع رسانی ، اساس حکومت های ظالمانه استعماری و مکتب های بشری و غیر الهی خود به خود برچیده می شود:
"باید کوشش کنید تا طرز حکومت اسلام و رفتار حکام اسلامی را با ملت های مسلمان به اطلاع دنیا برسانید تا زمینه فراهم شود که حکومت عدل و انصاف به جای این حکومت های استعمارزده که اساس آن برظلم و چپاول است، برقرار شود. اگر قشرهای جوان از هر طبقه که هستند، ماهیت حکومت اسلام را که با کمال تأسف جز چند سالی در زمان پیغمبر اسلام صلی الله و علیه و آله و در حکومت بسیار کوتاه امام علی علیه السلام جریان نداشت، بفهمند، اساس حکومت های ظالمانه استعماری و مکتبهای منحرف کمونیستی و غیره، خود به خود برچیده می شود. این کاخهای مجلل آسمانخراش و آن کامجویی های رویایی سلاطین جور و حکومت های باطل که با دسترنج ملت ها فراهم شده است ، مردم را به سوی حزب های منحرف می کشاند." (همان، 2/346)
5-تشکیل حکومت : تمام مراحل پیشین یعنی تعریف حد و مرز عدالت و چگونگی برنامه ریزی برای رسیدن به آن در جامعه و... بدون تشکیل حکومت و بدون تشکیل هسته ی مرکزی برای امر و نهی در این مورد امکان پذیر نیست:
"قیام بالقسط و مردم را به قسط وارد کردن، مگر می شود بدون دخالت در امور سیاسی؟ مگر امکان دارد بدون دخالت در سیاست و دخالت در امور اجتماعی و در احتیاجات ملت ها، کسی بدون اینکه دخالت کند، قیام به قسط باشد؟ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسطِ باشد؟ مگر می شد ما و شما با محمدرضا بسازیم که بیا، دیگر ما کاری به شما نداریم؟"(همان، 15/215)
چه کسانی در تحقق عدالت در جامعه وظیفه دارند؟
حضرت امام (ره) همه آحاد مردم را در مسیر اجرای عدالت، موظف و مسئول می دانند. با وجود این، مسئول و متولی اصلی اجرای عدالت در جامعه ، دستگاه های حکومتی هستند. قوه ی مقننه باید در قانون گذاری، بیشترین توجهش به عدالت باشد. جدای از اینکه وضع قوانین باید مطابق شریعت و قانون اساسی باشد، باید عادلانه نیز باشد. همچنین قوه ی مجریه نیز باید در اجرای قانون، عادلانه عمل کند و نیز قوه ی قضاییه هم باید قاطعانه جلوی بی عدالتی در اجرای قوانینِ جامعه بایستد.
نتایج خطرناک بی عدالتی در نظام اسلامی: در اندیشه امام (ره) نتایج بی عدالتی، سرشکستگی اسلام، رفتن آبروی اسلام و در نهایت شکست جمهوری اسلامی است:
" سید الشهدا که خونش را داد، نمی خواست که حکومت کند؛ می خواست عدالت باشد... ما الان در موقعی واقع شده ایم که مکتبمان در خطر است . دشمنها چشمهایشان را دوخته اند که به ما اشکال بکنند، و اشکال را هم پای مکتب حساب کنند، نه پای ما. اگر پای ماحساب می کردند، اشکالی خیلی نداشت؛ می گفتند: خمینی آدم فاسدی است! اما اگر چنانچه ما یک کاری بکنیم که بگویند: این مکتب درست نبود، این خطرناک است. اینها درصدد این معنا هستند" (همان، 8/408)
" خدای نخواسته از ما عملی صادر بشود که برخلاف مجاری عدالت است، انحراف است؛ اگر اینطور شد، جمهوری اسلامی شکست می خورد. اگر این جمهوری اسلامی شکست خورد، اسلام مدفون می شود؛ دیگر خیال نکنید، بعدها شما بتوانید دوباره یک کاری انجام بدهید." (همان، 8/525)
ادامه دارد...
و العاقبة للمتقین
- ۹۱/۰۴/۲۲