حزب الله

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

حزب الله

آری اگر میخواهی که حزب الله را بشناسی اینچنین بشناس: او اهل ولایت است، عاشق امام حسین علیه السلام است و از مرگ نمی هراسد...حزب الله مردانی که تندباد عواصف آنان را نمی لرزاند، از جنگ خسته نمی شوند، ترس به دل راه نمی دهند، بر خدا توکل می کنند و عاقبت نیز از آن متقین است...

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۰ ثبت شده است

+

توهین به بصیرت مردم توسط یکی از عوامل ستاد نماز جمعه !

در جریان نماز جمعه هفته ی گذشته ی اسلامشهر، اتفاقی نامیمون، تعجب و تأسف امت حزب الله شهرستان را برانگیخت. تقدیر و اهدای جایزه بهعلی اکبر جوانفکر، سرپرست روزنامه ایران و از افراد سرشناس جریان موسوم به"جریان انحرافی "،باعث اعتراض گروهی از نمازگزاران بعد از نماز جمعه گردید. این تقدیر در حالی انجام شد که روزنامه ی تحت سرپرستی آقای جوانفکر که به یکی از رسانه های جریان انحرافی معروف است، بزرگترین توهین ها را به اعتقادات اسلامی و نیروهای اصیل و انقلابی داشته است. چند نمونه از موضع گیری های روزنامه ایران که با پول بیت المال اداره می شود بعد از سرپرستی جناب جوانفکر:

1-توهین به مراجع و علما

2-اقتدارگرا و دروغگو نامیدن آیت الله مصباح یزدی! (عالمی که مقام معظم رهبری ایشان را مطهری زمان نامید)

3-اقتدارگرا و دروغگو نامیدن فرمانده سپاه و رئیس قوه قضاییه.

4-توهین به اعتقادات اسلامی

5-توهین به حجاب برتر(چادر)، هفته ی گذشته در ویژه نامه خاتون- اشرافی و متکبرانه نامیدن حجاب برتر و اینکه چادر بدترین نوع پوشش و حاصل مراسم های "عیاشی شبانه اروپا" است!!-

اما در موردشخص آقای جوانفکر باید گفت ایشان از افراد نزدیک و همفکر با اسفندیار رحیم مشایی-لیدر جریان انحرافی- و آقای بقایی است. مجموعه این افراد که به جریان انحرافیِ نفوذ کرده در دولت معروفند، از هر اقدامی برای تخریب دولتِ برآمده از بطن مردم، فروگذار نکرده اند. برخی از اعتقادات و اظهارات انحرافی جناب جوانفکر هم قابل تأمل است:

1-دفاع از اظهارات مشایی در رابطه با اشکال در مدیریت انبیاء!

2- دفاع از توهین کنندگان به حجاب برتر(چادر)

3-تقسیم دستورات رهبری به دو بخش ارشادی و مولوی و لازم نبودن اطاعت در بخش ارشادی!

4- تفسیر به رأی کردن سخن امام خمینی (ره) در مورد مجلس

با پیگیری انجام شده مشخص شده که حجت الاسلام نوروزی ایشان را اصلاً دعوت نکرده اند و شناختی نیز نسبت به شخصیت منحرف آقای جوانفکر نداشته اند. با پیگیری های بیشتر مشخص شده یکی از پادوها و ارادتمندان جناب جوانفکر که از قضا یکی از مکبّرین نماز جمعه اسلامشهر! نیز می باشد تشویق کننده اصلی دعوت آقای جوانفکر بوده است. با توجه به پیگیری ها و روشنگری هایی که حزب الله در این زمینه انجام داد، جریان انحرافی و جناب جوانفکر مجبور شدند در این زمینه واکنش نشان دهند. آقای خاکی نهاد(یکی از مکبّرین نماز جمعه اسلامشهر) و دوستانشان به جای معذرت خواهی از این حرکت توهین آمیز به مردم شریف و حزب اللهی اسلامشهر، دست به قلم شدند و در روزنامه ایران دیروز، در دفاع از جناب جوانفکر، از شخصیت حجت الاسلام نوروزی، امام جمعه محترم اسلامشهر، مایه گذاشتند و با توهین به افراد معترض به این حرکت، آنها را ریاکار و حرمت شکن نامیدند.

لینک واکنش جریان انحرافی و روزنامه ایران به حزب الله:

http://www.inn.ir/NewsDetail.aspx?id=81944

/http://alef.ir/1388/content/view/114702

 سخن پایانی:

به حول و قوه ی الهی امت حزب الله در جای جای ایران اسلامی، از شهرهای بزرگ تا شهرهای کوچک، مشغول پیگیری و رصد حرکات مسئولین نظام اسلامی با نگاه به مانیفست انقلاب و رهنمودهای امام خامنه ای حفظه الله هستند و لحظه ای از گروه هایی که قصد فتنه انگیزی و انحراف در مسیر پر صلابت انقلاب اسلامی را دارند، غافل نمی شوند.

  والعاقبة للمتقین

----------------------------------------------------------------------------

روشنگری ای که باعث واکنش "جریان انحرافی" و "روزنامه ایران" شد:

http://irhezbollah.blogfa.com/post-121.aspx 

تقدیر و اهدای جایزه به علی اکبر جوانفکر در تریبون نماز جمعه! + عکس

تقدیر و اهدای جایزه به علی اکبر جوانفکر در تریبون نماز جمعه! + عکس

متأسفانه همانطور که پیش بینی می شد، جریان انحرافی خیلی زود فعالیت های انتخاباتی خود را در شهرستان ها و شهرهای کوچک شروع کرده است. پس از رو شدن ماهیت جریان انحرافی توسط دلسوزان انقلاب و پس از آنکه فعالیت های گسترده این گروه برای یارگیری و رأی آوری در انتخاباتِ پیش روی مجلس نمایان شد، پیش بینی می شد که این گروه برای ادامه روند حیات خودش در صحنه ی سیاسی و تصمیم گیری کشور، مجبور است هسته ی تمرکز فعالیت هایش را از "شهرهای بزرگ" و "مهره های سوخته" به "شهرهای کوچک" و "افراد به ظاهر موجه و انقلابی" منتقل کند.

علی اکبر جوانفکر از نزدیکان و همفکران آقایان مشایی و بقایی که با دیگر همفکرانشان به "جریان انحرافی" معروف هستند، امروز برای افتتاح نمایندگی خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) به شهرستان اسلامشهر رفته بود. البته همانطور که می دانیم این مدل حرکات، خیلی دور از انتظار نیست و نخواهد بود. بالاخره با نزدیک شدن انتخابات کسانی که کمتر حاضرند از پشت میزشان تکانی بخورند، سفرهای استانی و شهرستانی و حتی روستایی خود را البته فقط برای خدمت و نه برای قدرت آغاز می کنند!

متأسفانه در حالی آقای جوانفکر و دوستانشان در روزنامه ی دولتی "ایران"-که هم اکنون یکی از رسانه های جریان انحرافی است- مورد تقدیر و تشویق امام جمعه و فرماندار اسلامشهر قرار می گیرند که موضع گیری های این روزنامه که با پول بیت المال اداره می شود، دلِ دوستداران و پابرهنگان نظام اسلامی که صاحبان اصلی انقلابند را پُر از خون کرده است.

اگر حضرت حجت الاسلام و المسلمین نوروزی، امام جمعه اسلامشهر، از شخصیت آقای جوانفکر و همفکرانشان اطلاع نداشتند، پس چگونه در تریبون رسمی نماز جمعه از آنها تقدیر به عمل آوردند؟! و اگر از شخصیت و اعتقادات ایشان اطلاع داشتند، چگونه از این تریبون که باید تریبونی برای بصیرت افزایی و رسوایی گروه های منحرف باشد، برای تقدیر از عناصر جریان انحرافی استفاده کرده اند؟

ضمن اطلاع دوستان باید بگویم که آقای جوانفکر و مجموعه زیر نظر ایشان در روزنامه ایران، اظهارات شاذّ و انحرافی زیاد دارند:

 "دفاع از اظهارات مشایی در رابطه با اشکال در مدیریت انبیاء!"، "تفسیر به رأی کردن سخن امام خمینی(ره) در مورد مجلس"، "تقسیم دستورات رهبری به دو بخش ارشادی و مولوی و لازم نبودن اطاعت در بخش ارشادی!"،  "توهین به علما(آیت الله مصباح، آیت الله نمازی، حجج اسلام پناهیان و طائب)"، "اقتدارگرا و دروغگو نامیدن رئیس قوه ی قضاییه و فرمانده سپاه پاسداران"، "همردیف قرار دادن آیت الله مصباح-که حضرت آقا ایشان را شهید مطهری زمان نامید-  با هاشمی رفسنجانی و میر حسین منافق در حمله به جریان انحرافی" و ...  

چه کسی مقصر است؟

با اعتراضاتی که برخی افراد، بعد از نماز و به صورت حضوری خطاب به امام جمعه و فرماندار اسلامشهر در مصلای این شهرستان داشته اند، معلوم شده است که گویا هیچ کدام از آقایان، آقای جوانفکر و دوستانشان را دعوت نکرده اند! حتی برخی از مسئولین مصلا نیز از این دعوت بی خبر بوده اند و دعوت از آقای جوانفکر را، کار دیگران عنوان کردند! با سؤالی که از حجت الاسلام نوروزی در این رابطه شد، ایشان دعوت از آقای جوانفکر را کار خود ندانسته و به هر حال احترام میهمان را لازم شمردند! و در جواب سؤال شخصی که از ایشان پرسید "اگر هر کسی هم جای آقای جوانفکر بود مثلاً اگر خاتمی می آمد، از ایشان نیز تقدیر می کردید؟"، جواب مثبت دادند!! تقدیر و اهدای جایزه به عناصر جریان انحرافی در روزنامه ایران، توسط امام جمعه و فرماندار اسلامشهر در حالی صورت گرفته که معلوم نیست چه کسی ایشان را برای تقدیر و اهدای جایزه دعوت کرده است؟!

سخن پایانی:

به حول و قوه ی الهی امت حزب الله در جای جای ایران اسلامی، از شهرهای بزرگ تا شهرهای کوچک، مشغول پیگیری و رصد حرکات مسئولین نظام اسلامی با نگاه به مانیفست انقلاب و رهنمودهای امام خامنه ای حفظه الله هستند و لحظه ای از گروه هایی که قصد فتنه انگیزی و انحراف در مسیر پر صلابت انقلاب اسلامی را دارند، غافل نمی شوند.

قبل از خطبه های نماز جمعه

 والعاقبة للمتقین

------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن: متأسفانه روزنامه ایران به سرپرستی آقای جوانفکر دیروز 90/5/22 در ویژه نامه خودش، چادر را بدترین نوع پوشش و آنرا حاصل مراسم های "عیاشی شبانه اروپا" دانست!!

"سمات" و "شبه تفکیکیان"

"سمات"  و  "شبه تفکیکیان"

بیش از یک سال است که نشریه ای به نام سمات با مدیر مسئولی و صاحب امتیازی مهدی نصیری به طور خیلی آرام و بی سرو صدا، وارد فضای فرهنگی-مطبوعاتی کشور شده است. از همان شماره نخست و از همان سرمقاله جناب نصیری معلوم بود که ایشان و همکارانشان می خواهند جریانی را بوجود آورند که ممکن است حساسیت های زیادی را در قشر نخبگانی کشور بوجود آورد. در مورد این حرکت حرف و حدیث های زیادی زده شده است. برخی ها معتقدند با اینکه جناب نصیری از ذیل عنوان "تفکیکی" فرار می کند و خود را منتسب به این جریان نمی داند ولی در عمل همان حرف ها را با ادبیاتی دیگر میزند. برخی ها نیز معتقدند این جریان-با هر اسمی که رویش می گذارید- و جریان تفکیک، در عمل سر از سکولاریسم درمی آورند. علی ای حال به دلیل قرابت فکری نزدیک این شبه جریان با مکتب تفکیک، اجازه بدهید نام "شبه تفکیکیان" را بر  این مجموعه بگذاریم.

مکتب تفکیک:

این مکتب که به آن "مکتب معارف خراسان" نیز گفته می شود، قبل از انقلاب و از دل حوزه ی مشهد بیرون آمد.این مکتب، مکتب جداسازی سه روش معرفتی است؛ راه و روش قرآن، راه و روش فلسفه و راه و روش عرفان.  این جریان به شدت با فلسفه و عرفان به معنای متعارفش مخالف است و با آن مبارزه می کند. مهمترین اصول مکتب تفکیک "جدایی فلسفه ، عرفان ودین" و "غیر معتبر بودن شناخت فلسفی و عرفانی و اصالت شناخت دینی" است.این مکتب از سید موسی زرآبادی و میرزا مهدی اصفهانی شروع و هم اکنون نیز به محمد رضا حکیمی رسیده است. از شاخص ترین افراد این مکتب می توان به "شیخ محمود حلبی" اشاره کرد که بعدها مؤسس "انجمن حجتیه" شد و به فعالیت در مقابل انقلاب اسلامی پرداخت.

نقد سمات و جریان فکری حاکم بر آن:

اینکه جناب نصیری در فضای مطبوعاتی، فردی باتجربه و باسابقه است، شکی نیست؛ اما به نشریه سمات و خط فکری حاکم بر آن، اشکالات اساسی وارد است. در زیر چند نمونه از این اشکالات را با هم بررسی می کنیم:

**یکی از ایرادات اساسی که به این شبه جریان وارد است، این است کهآنان با اینکه بر عقل به عنوان یک منبع معرفتی تأکید دارند، اما عملاً از ارائه سیستم منسجمی که بتواند گزاره های گوناگون را از حیث عقلی محک بزند، عاجزند. گویا آنان عقل را به عنوان یک حجت مستقل از نقل، قبول ندارند؛ بلکه عقلی را که برگرفته از مجموع آیات و روایات است را می پذیرند؛ و این یعنی همان نظر اخباریون اما با زبانی دیگر.

**سمات در قسمت "نقد مشهوراتش" که اختصاص به نقد اندیشه ها و مطالب مشهور-ی که بنا به عوامل خاصی، به اندیشه ای مقبول بین متدینین تبدیل شده است- دارد، با صغرا و کبرا چیدن و استفاده عملی از منطقِ به قول خودشان یونانی، به اثبات مدعاهایشان می پردازند؛ که بر این عمل، جز نقض غرض، اسمی نمی توان نهاد.   

**این شبه جریان به دلیل نداشتن خط فکری منسجم و نظام مند به جای نقد واقعی فلسفه و عرفان، به نقد برخی نظرات بعضی فلاسفه و عُرفا پرداخته است که پُر واضح است که این نقد به هیچ وجه نقد واقعی فلسفه و عرفان نیست.

**به نظر می رسد نگاه جناب نصیری به علوم غربی، یک نگاه متحجرانه و سلفی گونه است. ایشان قائل به مطلوبیت اولی و ذاتی علوم و تکنولوژی مدرن غربی نیست و ظهور و بسط آنها را بر خلاف سنن الهی و وحیانی می داند. البته این درست است که نوع نگاه بشر غربی بعد از رنسانس دستخوش تغییر شد و به جای آنکه روند حیات خود را با دیگر مخلوقات الهی- مانند محیط زیست- در درون نظام احسن خلقت، هماهنگ کند، با میدان دادن به نفس منفعت طلب خود، تصمیم گرفت محیط اطراف خود را با امیال نفسانی اش هماهنگ کند که نتیجه اش جز به هم خوردن نظم خلقت و زیاد شدن و هولناک شدن بلایای طبیعی نبود. اما آیا این نگاه را می توان به تمام علومی که منشأاشان  غیر از وحی و سنت معصومین علیهم السلام است، تعمیم داد؟ مثلاً آیا دستگاه ریاضیاتی- شمارشی که مسلمانان در صدر اسلام برای حساب و کتاب و دریافت مالیات و کارهایی از این قبیل از آن استفاده می کردند و منشأاش هم در بلاد غیر اسلامی مثل چین و مصر و ایران بود، بر خلاف سنن الهی و وحیانی بود؟! یا ابتکار و اندیشه سلمان فارسی در جنگ خندق، چون از آیات و روایات استخراج نشده بود، بر خلاف سنن الهی و وحیانی بود؟!

**یکی از ایرادات مشخص جناب نصیری و سمات، مخصوصاً در مصاحبه هایی که با اهالی فلسفه و عرفان دارند این است که ایشان برای رسیدن به مطلوبشان-که همان زدن زیر بنای فلسفه و عرفان است- از مغالطه های گوناگونی استفاده می کنند. مثلاً ایشان بارها به این نکته اشاره می کنند که چون خاستگاه منطق و فلسفه یونان است و چون واضعان این علوم احتمالاً مشرک و ملحد بوده اند، پس رجوع به این علوم از بنیان مشکل دارد و باعث گمراهی است(مغالطه منشأ). همچنین چون فلان عارف، چنین نظری را بیان کرده است، پس کل عرفان، یکسری توهمات و تخیلات صوفی مأبانه است!(مغالطه منشأ) و نیز چون عباسیان می خواستند مردم را از درِ خانه ی اهل بیت علیهم السلام دور سازند، بیت الحکمه را تأسیس کردند و به ترجمه آثار منطقی و فلسفی روی آوردند و چون از این کار نیات پلیدی داشتند، پس یادگیری منطق و فلسفه چیزی جز گمراهی نیست!(مغالطه انگیزه و انگیخته).

سخن پایانی:

در روزگاری که مقام معظم رهبری تأکید فراوانی برعقلانیت اسلام و انقلاب و همچنین تأکید فراوانی بر لزوم پرداخت به جوابهای فلسفی برای شبهات دینی در سطح جهان، دارند؛ باید از جناب نصیری و همکارانشان پرسید که واقعاً حرکت آنها در مسیری که در پیش گرفته اند، چه خلأیی را برای اسلام و انقلاب پر خواهد کرد؟  

 والعاقبة للمتقین

از فرهنگ مقاومت تا مقاومت فرهنگی

فرهنگ مقاومت

از فرهنگ مقاومت تا مقاومت فرهنگی

بشر غربی در اواخر قرون وسطی به این نتیجه رسید که برای پیشرفت و رهایی از وضعیت فلاکت بارش، باید مانعی به نام دین(مسیحیت تحریف شده) را از سر راهش بردارد. به دلیل عملکرد ستمگرانه کشیشان مسیحی  و آموزه های عقل ستیزانه ی کتاب مقدس، این نتیجه دور از انتظار نبود. بعد از رنسانس و پیشرفت روزافزون تکنولوژی و ابزارهای جدید، درست بودن این نتیجه گیری در بشر غربی، تقویت شد. همچنین او به دلیل ناآگاهی از زندگی بشر شرقی، این نتیجه گیری را به تمام ادیان تعمیم داد و معتقد شد که علم و دین دو چیز مخالف و متضادند.بشر غربی که مبهوت عقل ابزارسازش شده بود، خود را خدا نامید و در جایگاه خدایی تکیه زد. این بود که هر چقدر در این مسیر- علم ابزاری منفعت طلبانه و بدون در نظر گرفتن فضایل انسانی- پیشرفت می کرد، تکبرش بیشتر می شد و به تاریکی های خود و جهان اطرافش می افزود.

فرهنگ مقاومت

افول هر چه بیشتر تمدن اسلامی از یک سو و قدرت گرفتن تمدن مادی غرب از سوی دیگر، مخصوصاً در دو قرن گذشته، می رفت تا کم کم، حتی یاد معنویت و فضایل انسانی و عدالت را به طور کامل در سراسر جهان از بین ببرد. اینجا بود که وقوع انقلاب اسلامی ایران، تمام معادلات سردمداران دنیای مادی را که در فکر حذف کامل دین و معنویت بودند، به هم ریخت. از همان جا توطئه ها و فریب کاری هایشان را برای نابودی نظام اسلامی به کار گرفتند. جنگ تحمیلی، بزرگترین امید استکبار جهانی برای نابودی نظام اسلامی در همان اوایل بود. آنها با غفلت از اینکه "خون بر شمشیر پیروز است"، با تمام توان، جنگی جهانی علیه نظام نوپای اسلامی به راه انداختند؛ جنگی که بیش از ده-پانزده کشور به طور مستقیم و غیر مستقیم به صدام در برابر ایران کمک می کردند.

اینجا بود که ایران شد کربلای قرن پانزده هجری با این تفاوت که این بار یاران آخرالزمانی حسین علیه السلام، پوزه ی یزیدیان زمانه را به خاک مالیدند و آنها را مبهوتِ ایمان خود کردند. مقاومت بی نظیر بسیجی های خمینی(ره) در برابر تمام کفر، یکی از شکوهمندترین برهه های تاریخی نه تنها ایران، بلکه بشریت است. به قول شهید آوینی "در دل این نخلستان هاست که تاریخ آینده جهان- که آینده ای روشن و معنوی است- بر گُرده ی خستگی ناپذیر این جوانان بنا می گردد."

مقاومت ملت ایران نه تنها تمام یزیدیان زمانه را از رویارویی سخت با نظام اسلامی مأیوس کرد، بلکه بنا بر قاعده ی "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد"، باعث نهادینه شدن فرهنگی شد ذیل عنوان "فرهنگ مقاومت". تزریق این فرهنگ به امت اسلامی بود که باعث پیروزی های بعدی جبهه ی اسلامی در برابر جبهه ی کفر، در لبنان و فلسطین و الان در مصر و بحرین و یمن و... شده است.

مقاومت فرهنگی

کفر و استکبار جهانی بعد از مأیوس شدن در جنگ سخت و شکست در آن، تاکتیکش را در دشمنی با اسلام و نظام اسلامی، به سمت تهاجم نرم و استحاله فرهنگی از درون، متمرکز کرد.

موارد بسیاری را در این رابطه می توان نام برد:

**سنگ اندازی در مسیر پیشرفت کشور در عرصه های مختلف علمی-مثل بحث هسته ای- و اقتصادی و سیاسی با نیت کمرنگ کردن فرهنگ "ما می توانیم" و القاء این مطلب که شما باید همیشه  از غرب دنباله روی کنید.

**به خدمت گرفتن شبه هنرمندان مزدبگیر و تحقیر جریان ادب و هنر و فرهنگ انقلابی تا جایی که مقام معظم رهبری از شبکه ای نامرئی در داخل کشور یاد می کنند که در همه جا نفوذ دارد و تصمیمش بر این است که به ارزش های اسلام و انقلاب هجوم بیاورد.

**به خدمت گرفتن مستقیم یا غیر مستقیم استادان غرب زده در دانشگاهها و پمپاژ نظریات معرفتی، اقتصادی و سیاسی منسوخ شده و دسته چندمی به ذهن دانشجویان مملکت.

**حمایت و به کارگیری نشریات و روزنامه هایی که به نفع استکبار و شیطان بزرگ قلم می زنند و مروج افکار شرک آلود و ضد دینی و ضد مذهبی هستند.

**انتشار افکارِ پوسیده و ضد اسلامی از طریق رسانه های جمعی  مثل فرهنگ "به تو چه و به من چه" برای جلوگیری از فرهنگ متعالی و انسانی امر به معروف و نهی از منکر.

**پخش گسترده و ارزان محصولات غیر اخلاقی مثل فیلم ها و شوهای مبتذل در کنار خیابان ها(بدون دخالت جدی نیروی انتظامی و برخورد سهل انگارانه ی قوه ی قضاییه) ...

در تمام این موارد، ملت ما مورد تهاجم نرم کفر جهانی قرار گرفته و می گیرد. پس ما نیازمند مقاومت هستیم. اما نه مقاومت منفعلانه، بلکه مقاومت پویا که برخاسته از انقلابی است که در ذات خود حرکتی رو به جلو و فعال است.

سخن پایانی

اتفاقاتی که این اواخر در مورد ناهیان از منکر افتاده، جای بسی تأمل دارد. سوالات زیادی برای مردم ایجاد شده است. در این قضایا چه کسی یا کسانی مقصرند؟ آیا این حرکات، سازماندهی شده است؟ برخورد قوه ی قضائیه با اراذل و اوباش چگونه بوده و خواهد بود؟... علی ای حال در وضعیتی که فرهنگ ضد اسلامی و غیر انسانی "به تو چه و به من چه"، در بین اقشاری از مردم رواج دارد، آن روحانی و طلبه ی آمرِ به معروف، جزء مقاومان فرهنگی و جزء زنده کنندگان فرهنگ انسانی و اسلامی امر به معروف و نهی از منکرند.                                            

امروز شیطان با تمام جلوه ها، ابزارها و لشگریانش، برای اغوای بشریت، به میدان آمده است. امروز شیطان و لشگریانش تمرکز ویژه ای در عرصه ی فرهنگی مبذول داشته اند. بی شک این تمرکز به دلیل قَسَمی است که به عزت پروردگار یاد کرده است که بشر را از راه خدا منحرف کند. ابلیس قسم نخورد که بشر را بکشد یا زخمی کند، بلکه قسم خورد که آدم و فرزندانش را از صراط مستقیم، منحرف کند. امروز، روزِ مقاومت فرهنگی یاران آخرالزمانی حسین علیه السلام است. البته مقاومت فرهنگی نه به معنای حفظ وضعیت موجود، بلکه به معنای ترویج روزافزون معنویت و فضایل انسانی و عدالت و هجوم به سنگرهایی که مشغول ترویج فرهنگ مبتذل و غیر انسانی می باشند.  

والعاقبة للمتقین