حزب الله

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

حزب الله

آری اگر میخواهی که حزب الله را بشناسی اینچنین بشناس: او اهل ولایت است، عاشق امام حسین علیه السلام است و از مرگ نمی هراسد...حزب الله مردانی که تندباد عواصف آنان را نمی لرزاند، از جنگ خسته نمی شوند، ترس به دل راه نمی دهند، بر خدا توکل می کنند و عاقبت نیز از آن متقین است...

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۰ ثبت شده است

منشوری برای همیشه روحانیت(۲)

حوزه و روحانیت

منشوری برای همیشه روحانیت(۲)

در یادداشت قبلی نیمی از فرمایشات حضرت امام خمینی(ره) پیرامون حوزه و روحانیت را تحت عنوانمنشوری برای همیشه روحانیت(1)بازخوانی و تحلیل کردیم. اینک بخش دوم این یادداشت:

**در هیچ زمینه ای شکست خورده نیستیم

"در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه ها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینه ای مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتی در جنگ پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات چیزی به دست نیاوردند."

در آن زمان که برخی جریان های معلوم الحال تحلیل هایی در مورد شکست جمهوری اسلامی و هدر رفتن خون چندین هزار شهید ارائه می دادند و فضا را اینگونه ملتهب می کردند، امام قاطعانه از پیروزی ملت در جنگ تحمیلی سخن گفتند: "هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم که در همه ی صحنه ها از آن بهره جسته ایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودیم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ایم، ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شکستیم، ..."

حضرت امام جنگ اسلام ناب با استکبار و ایادی اش را جنگ حق و باطل نامیدند که جنگی تمام نشدنی است. با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری در کرمانشاه مبنی بر اینکه: برای رسیدن به امت اسلامی باید 5 مرحله را پشت سر گذاشت-انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه ی اسلامی، امت اسلامی- و با توجه به اینکه جنگ حق و باطل تمام شدنی نیست، درمی یابیم که استکبار برای جلوگیری از تشکیل امت اسلامی باید 5 خاکریز یا مانع عمده در مقابل مسلمانان ایجاد کرده باشد که می شود در آن جنگ حق و باطل را مشاهده کرد. البته جمهوری اسلامی 2 خاکریز اول را به مدد خون شهدای خود فتح کرده است و اینک رسالت فتح خاکریزهای بعدی بر دوش نسل ماست.

**تکلیف نه نتیجه

در ادامه حضرت امام به جمله ای ناب اشاره می کنند که تکلیف آیندگان را در هر حالی که باشند روشن می سازد و آن اینکه: "ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه ایم نه مأمور به نتیجه." استدلالی که حضرت امام برای این جمله می آورند این است که: " اگر همه ی انبیاء و معصومین علیهم السلام در زمان و مکان خود مکلّف به نتیجه بودند، هرگز نمی بایست از فضا بیشتر از توانایی عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلی و بلند مدتی که هرگز در حیات ظاهری آنان جامه ی عمل نپوشیده است، ذکری به میان آورند."

**انحراف انقلاب، هدف فتنه گران

حضرت امام در بخش بعدی فرمایشاتشان، هدف گروههای منحرف و لیبرال ها را از همان اول، انحراف انقلاب و حرکت به سوی آمریکای جهان خوار می دانستند. در این زمان، چه خوب است فتنه گرانی چون آقای خاتمی و گروهک اصلاح طلب، این عبارت های حضرت روح الله را که می فرماید:  "انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتماد های فراوان خود را به گروهها و لیبرال ها می خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن کسانی که قصد مراجعت دارند، گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه ی اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری می کنید؟" بازخوانی کنند و از خودشان سؤال کنند که مصداق فرمایش امام بعد از بیست و اندی سال چه کسانی هستند؟ البته که جواب روشن است.

یادمان نرفته است که فتنه گران با توهمات سراب گونه ی خود فکر می کردند که مردم از اصول و آرمان های انقلاب و حتی دین! رویگردان شده اند و حتی بی شرمانه این تفکرات مریض خود را در تریبون های داخل و خارج منتشر می کردند. البته خیلی جای تعجب ندارد چرا که این از صفات طمع ورزان به قدرت است که تا زمانی پایبند به اصول هستند که آن اصول بتواند آنها را به قدرت برساند.اصولگرایان قدرت طلب اصطلاحی مناسب برای افرادی است که قدرت هدف غایی اشان است و اصول گرایی و اصلاح طلبی اشان بنا به مقتضیات زمان! اگر روزگاری اصلاح طلبان اریکه قدرت را دارا باشند، آنها از هر اصلاح طلبی، اصلاح طلب ترند و اگر زمانی بیاید که غالب مسئولیت ها با اصولگرایان باشد، داعیه ی اصولگرایی اشان گوش فلک را کَر خواهد کرد!

**اتحاد روحانیت انقلاب

امام در مورد شکاف نیافتادن در صف متحد روحانیت انقلابی هشدار می دهند و اشاره می کنند که دشمنان از دیرباز برای اختلاف افکنی در این عرصه آماده شده اند و نیز نتیجه هر نوع اختلافی در عمل موجب تقویت و روی کار آمدن جناح رفاه طلبِ بی درد و نق بزن می شود. تجربه هم در این چند سال نشان داده است که تبلیغات استکبار نیز علیه روحانیت، در واقع علیه روحانیت انقلاب بوده است و گرنه روحانی ای که "اشداء علی الکفار" نباشد و خطری برای خون آشام های جهانی نداشته باشد، ممکن است مورد حمایت آنها نیز قرار بگیرد!

**وی‍ژگی های یک مجتهد جامع

1-مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد(سیاسی، اقتصادی، فرهنگی،...)  

2-مجتهد باید به روش برخورد با حیله ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان آشنا باشد.

3-مجتهد باید زیرکی و فراست هدایت یک جامعه ی اسلامی و حتی غیر اسلامی را دارا باشد.

4-مجتهد باید با سیاست ها و حتی سیاسیون آشنا باشد.

**جنبه ی عینی و عملی فقه و اجتهاد

مهمترین عاملی که باعث هراس استکبار و حرکت کینه توزانه ی آنها در این سی و اندی سال شده است، این است که مبادا فقه و اجتهاد جنبه ی عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان بوجود آورد. اینکه دشمنان اسلام مرتب می خواهند به مردم در نظام اسلامی، ناامیدی و یأس القاء کنند به همین دلیل است که بگویند، اسلامی که می گوید برای اداره ی جامعه برنامه دارد(اسلام ناب) در واقع یا برنامه ندارد و یا برنامه هایش در عمل جواب نمی دهد.امام می فرمایند اینکه قدرت های سلطه گر جهانی تمام قد پشت یک مزدور بیگانه-سلمان رشدی- ایستاده اند نه بدلیل حمایت از یک فرد، بلکه بدلیل حمایت از جریان ضد اسلامی بوده است.

**سخن پایانی

در انتهای منشور نیز امام می فرمایند:"حوزه و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند."

اگر حوزه ی علمیه به طور کامل به این دغدغه ها عمل می کرد، الان شاید ما به جای تحلیل و بازخوانی فرمایشات امام خمینی پیرامون حوزه در سال 67، فرمایشات امام خامنه ای پیرامون حوزه در سال 89 را تحلیل و بازخوانی می کردیم.

والعاقبة للمتقین

پ.ن:

جملات داخل " " عیناً از منشور روحانیت آورده شده است. 

منشوری برای همیشه ی روحانیت(۱)

حوزه

منشوری برای همیشه ی روحانیت(۱)

به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید حوزه ها و مدارس علمیه سراسر کشور لازم دیدیم قسمت هایی از پیام حضرت امام خمینی(ره) را که با عنوان "منشور روحانیت" شناخته می شود، برای طلاب جدیدالورود خصوصاً و برای طلاب سال های بالاتر عموماً، بازخوانی کنیم و مختصری در مورد آن توضیح دهیم.

این منشور که مربوط به دغدغه های جدی حضرت امام در مورد مهمترین نهاد دینی-فرهنگی انقلاب است با سلام و صلوات بر ارواح طیبه ی شهدا، خصوصاً شهدای حوزه و روحانیت آغاز می شود. امام که خودشان پیر فقه و فلسفه و عرفان بودند، با شور خاصّ و حالت وصف ناشدنی ای از حماسه سازان همیشه جاویدی نام می برند که رساله ی علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته اند و خون پاک آنها افق فقاهت را گلگون کرده است.

بعد از این تعبیرات بی نظیر در مورد شهدای حوزه، علمای شیعه به عنوان پرچم داران مبارزه با استکبار خوانده می شوند و هجوم تبلیغاتی استکبار بر ضد روحانیون مخالف شرق و غرب و متکی به اصول اسلام ناب محمدی، گویا امری طبیعی معرفی می شود.

آن زمان که افرادی در حوزه ها، از طلبه بگیر تا مرجع تقلید، ساده ترین دشمنانشان را هم نمی شناختند؛ امام استراتژی استکبار جهانی را در مقابله با اسلام ناب برای حوزویان ترسیم می کنند.امام این تفکر را که دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است را ظلمی فاحش دانسته و اضافه می کنند که روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سَر آشتی نداشته و نخواهد داشت.

امام در ادامه ی منشور روحانیت یکی از مهمترین سؤال های تاریخی را از مخاطبش می پرسد:

آیا استعمار، روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و نمی کند؟

در واقع امام با این سؤال می خواهد به مخاطبانش بگوید که شک نکنید که صاحبان زر و زور و  تزویر در جهان، چه در گذشته و حال و چه در آینده، لحظه ای از فکر انحراف در مسیر حوزه ها، که مسیری حساس و کلیدی است، بیرون نمی آیند.

تا اینجای منشور تجلیل از کلیت روحانیت را مشاهده می کنیم. اما به قسمتی می رسیم که امام اقشاری از روحانیون را معرفی می کنند که از دایره ی اسلام ناب محمّدی بیرون اند. به نظر می رسد کوبنده ترین هجوم حضرت امام در مقابل تحجرگرایان و روحانی نمایان مخالف با اسلام ناب بوده است؛ "خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسول الله."

امام نسبت به هیچ گروهی چنین تعبیرات سنگینی(مارهای خوش خط و خال و افعی ها) را به کار نبرده اند. عمق فرموده های امام در یکی دو دهه ی ابتدایی انقلاب، شاید برای خیلی ها قابل درک نبود؛ اما مشخصاً بعد از سال های پایانی دهه ی هفتاد و همچنین فتنه ی سال 88 امویان، توده های مردم، افعی هایی را که با لباس روحانیت مروّج اسلام آمریکایی بودند را شناختند.یادمان نرفته و نمی رود که در حماسه ی فراموش نشدنی 9دی، مردم، در همان حال که فریاد "یا حسین یا حسین " سر می دادند، از این مارهای خوش خط و خال نیز تبرّی می جستند.

در ادامه امام از ترفندهای استکبار در برابر حوزه های علمیه سخن می گویند و می فرمایند: در ابتدا آنها-استکبار- به دنبال نابودی مطلق حوزه ها و روحانیت بودند اما وقتی این کار را نشدنی یافتند، دو راه را برای ضربه زدن به این نهاد انتخاب نمودند؛ یکی تهدید و دیگری نفوذ. به دلیل جواب نگرفتن از راه تهدید، امید استکبار به تنها راهِ باقیمانده یعنی نفوذ متمرکز شد.

در اینجا می رسیم به اساسی ترین سؤال این قسمت: حال که استکبار راه نفوذ را برای انحراف در مسیر اصیل روحانیت برگزیده است، به عناصر نفوذی خودش-مستقیم یا غیر مستقیم- چه مأموریتی داده است تا به اهداف مدّ نظرش برسد؟ آیا آنها مأموریت دارند تلاش علمی بیش از هزار ساله ی علما را که با مرارت ها و حتی شهادت ها به نسل های بعدی منتقل شده است را به یکباره زیر سؤال ببرند و کتمان کنند؟ آیا آنها مأموریت دارند علناً قرآن و احادیث را زیر سؤال ببرند؟ آیا آنها مأموریت دارند، با اعمالی که بین مردم با لباس روحانی انجام می دهند، روحانیت را از چشم توده ها بیاندازند؟...

حضرت امام اولین و مهمترین مأموریت عناصر نفوذی و کوته فکران حوزه را"القای شعار جدایی دین از سیاست"می دانند. متأسفانه باید بگوییم که این القای شیطانی در حوزه ها کم و بیش اثر کرده است. اگر طلبه ای بخواهد در مسائل سیاسی و اجتماعی پیرامونش مؤثر باشد، هنوز در نزد بعضی از حوزویان بی سواد است و شأن طلبگی را رعایت نکرده است!

سخن پایانی

در حالت کلی تفاوت در عمل انسان ها به تفاوت در تشخیص موضوعات و رفتار بر اساس آن تشخیص بر می گردد. اینکه ما باید انسان خوبی باشیم یک حکم کلی است و همه هم آن را قبول دارند ولی اینکه چگونه باید رفتار کنیم و چه اعمالی باید انجام دهیم که انسان خوبی شویم، این نقطه است که مورد مناقشه قرار می گیرد و اغلب اختلافات سَرِ این-موضوعات- است. گاهی عالمی یا روحانی ای تشخیصش این است که در اوج فتنه ها در جامعه ی اسلامی باید سکوت کرد و دامن روحانیت را با دور شدن از سیاسی بازی ها! از آلودگی حفظ کرد. یا امام جمعه ای تشخیصش این است که در خطبه های نماز جمعه، بیان احکام فقهی-عموماً فردی-مثلاً چگونه وضو گرفتن یا چگونه سجده کردن، مهمتر از روشنگری هایی است که باعث بالا رفتن بصیرت سیاسی- اجتماعی توده های مردم می شود. یا بعضی افراد در این لباس مقدّس، تشخیصشان این است که ما باید طوری حرف بزنیم و عمل کنیم  که بتوانیم همه ی افراد با عقائد مختلف و طرز فکرهای گوناگون را جذب کنیم حتی به قیمت اینکه گاهی از اصول و باورهای خودمان نیز کوتاه بیاییم!

علی ای حال انسان نیز بر اساس این تشخیص موضوعات و همچنین عمل کردن به آنهاست که مؤاخذه می شود و به نظر ما حضرت امام(ره) با نکاتی که به روحانیت گوشزد کرده اند، حجت را بر همه تمام کرده اند. عمل بر خلاف اصول این منشور واپسگرایی و بازی کردن در زمین دشمنی است که قصد نابودی کامل دین و معنویت را دارد.

             والعاقبة للمتقین