حزب الله

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

حزب الله

آری اگر میخواهی که حزب الله را بشناسی اینچنین بشناس: او اهل ولایت است، عاشق امام حسین علیه السلام است و از مرگ نمی هراسد...حزب الله مردانی که تندباد عواصف آنان را نمی لرزاند، از جنگ خسته نمی شوند، ترس به دل راه نمی دهند، بر خدا توکل می کنند و عاقبت نیز از آن متقین است...

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۰ ثبت شده است

هی روباه خرفت! تو هم هیچ غلطی نمی توانی بکنی.

هی روباه خرفت! تو هم هیچ غلطی نمی توانی بکنی.

ما لانه ی جاسوسی و ترور را تسخیر کردیم، و از این کار ذره ای پشیمان نیستیم؛ ما خیلی وقت پیش به جهان نشان دادیم که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند چه برسد به روباه خرفت. ما پرچم انگلیس را از سردر لانه ی جاسوسی اش به زیر کشیدیم و پرچم امام حسین علیه السلام را به جای آن به اهتزاز درآوردیم. ما حصار چوبی و پوسیده ی تحریم های روباه خرفت را در سفارت جاسوسی و ترور، شکستیم، آتشش زدیم و دور آتش آن، زیارت عاشورا خواندیم. ما در قلب جاسوس خانه ی استکبار نماز شکر و جماعت برپا کردیم و با تکبیرهای بعد از آن، ستون های ساختمان هایش را به لرزه درآوردیم. ما عکس سلسله ی قاجار و پهلوی که قاب شده بود روی دیوارهای سفارت را از جا درآوردیم و زیر پا لِه کردیم تا هوای بازگشت به آن دوران را از مخیّله ی این جماعت پریشان، بیرون بیاوریم. ما شیشه های عمر سفارت انگلیس در تهران را یکی یکی شکستیم و بوی گندش را تقدیم دیوید کامرون کردیم...

ما اوج حماقت کاندیدای ریاست جمهوری شیطان ورشکسته را دیدیم که چطور برای خوش رقصی جلوی صهیونیست ها، ایران را تهدید کرد که: "اگر من رئیس جمهور می بودم، سفارت خانه ی آمریکا در تهران را می بستم! زحمت نکش خانم روسپی؛ سی سالی هست که گریه ی کارتر را فرزندان روح الله درآورده اند و او را به غلط کردن واداشتند که چرا سفارت ما را چهار تا دانشجو فتح کرده اند و جاسوس های ما را 444 روز گروگان گرفته اند و ما هم هیچ غلطی نتوانستیم بکنیم...

رادیو فردا، بی بی سی، رنگارنگ،...حرص خوردن شما جیگرم را خُنک می کند. شما بهتر است به پخش اخبار خیابان های دور و اطراف خودتان بپردازید؛ شما بهتر است که به مردم تان بگویید چگونه پلیس تان با لگد زدن بر شکم زن باردارِ معترض، بچه ی او را سقط کرد؛ شما بهتر است از گاز فلفل زدن در صورت تظاهر کنندگانِ اشغال وال استریت گزارش تهیه کنید؛ راستی بی بی سی چرا مستندی درباره ی برخورد وحشیانه ی پلیس روباه خرفت با مردمش نمی سازد؟!..

هشدار روباه خرفت مبنی بر اینکه ایران با عواقب جدی تسخیر سفارت، مواجه خواهد شد نیز باعث انبساط خاطر ما شد؛ اگر انگلیس هم بخواهد، اربابش آمریکا و سگ نگهبان او این اجازه را به او نمی دهند که بخواهد سفارت خانه اش در تهران را تعطیل کند، چرا که جمهوری اسلامی هنوز دانشمندان هسته ای زیادی دارد؛ ضمن اینکه ارتباط آقازاده های فتنه گران با داخل نیز دچار اختلال می شود.

ما به ‍ژست سیاسی هیک، آنجا که ایران را به قطع رابطه تهدید کرد هم خندیدیم و با اینکه یک روده ی راست در شکمش نیست، گفتیم شاید اینبار خالی نبندد و ما را به آرزوی 33 ساله ی خود برساند و بر سر او و رژیم حاکم انگلیس فریاد زدیم که:

-هی روباه خرفت! مردم ما خیلی وقت است که فهمیده اند که MI6و CIAوموساد، روی هم یک چیزند و فقط پالون هاشان با هم فرق می کند. مردم ما یادشان نرفته است که جان ساورز، رئیس تروریست هایMI6دو روز قبل از ترور شهید شهریاری، گفته بود که از راههای دیپلماتیک نمی توان در مقابل ایران ایستاد و تنها راه مقابله با ایران، اجرای عملیات مخفی و جاسوسی است.

 -هی روباه خرفت! اظهار نظرهای دیپلمات های جمهوری اسلامی تو را به اشتباه نیاندازد؛ وزارت خارجه جمهوری اسلامی وظیفه ی دیپلماتیک خود را انجام می دهد و مردم و دانشجویان وظیفه ی انقلابی خود را...

پیشنهاد: ان شاءالله بعد از تعطیل شدن "لانه ی جاسوسی و ترور" انگلیس، در مکان سفارت، مرکز جهانی بیداری اسلامی را احداث می کنیم و به دیوید کامرون هم پیشنهاد می دهیم که برای کم کردن فاجعه ی اقتصادی کشورش،علاوه بر زیر شلوار، شلوارک، شلوار، گوش پاک کن و دستمال بینی ملکه الیزابت را هم به حراج بگذارد! 

والعاقبة للمتقین 

کجایند اصحاب آخرالزمانی حسین؟

کجایند اصحاب آخرالزمانی حسین؟

این روزها چه روزهای عجیبی است. همه مستقیم و غیر مستقیم،با اشاره،مبارزه ی تو را نشان می دهند؛آنجا که در برابر بی عدالتی و بدعت ها ایستادی تا صراط مستقیم تاریخ گم نشود.آنجا که تعفن حکومت طاغوت، ریشه ی شجره ی هدایت را تهدید می کرد،خون تو بود که آن را بیمه ی ابدی کرد.حسین جان! ظهر آن روز چه کردی که عالم،مبهوت تو شده است؟ گویا عالم ملکوت،ظهر آن روز،دیدنی تر از عالم ناسوت شده بود.وای خدای من!چه اشتباهی!عالم ملکوت قبل از ظهر آن روز،دیدنی تر از عالم ناسوت شده بود. ملائکه از سؤالشان خجالت زده بودند؛ از اینکه پرسیده بودند"چرا باید به آدم سجده کنند؟"  آنها از سرگذشت تو و یارانت در کربلا بی خبر بودند. آنها از رجزخوانی علی اصغرت بر روی دستان رهبرش بی خبر بودند.آنها نمی دانستند صدای گریه ی طفل شش ماهه نه به خاطر تیر سه شعبه،بلکه به خاطر غریبی حسین است.آنها تکبیر حمایت تو از شمشیر زدن علی اکبرت،وسط میدان جنگ را نشنیده بودند.آنها نگاه شرمنده ی عباس به مشک تیر خورده و خالی،زمانی که به بچه ها فکر می کرد را ندیده بودند. آنها آوارگی و اسارت عقیله ی بنی هاشم،خواهرت،را ندیده بودند.نمی دانم حسین جان! آن لحظه که خیمه های در حال سوختن را می دیدی و زیر لب می گفتی "الهی رضاً برضاک"ملائکه در چه حالی بودند.

حسین جان!ما فرزندان پسرت خمینی و علمدارش خامنه ای هستیم.پسرت به عالم ثابت کرد که"این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته".روح الله بر پیمان پروردگارش پایدار ماند.پیمانی که از علمای امت گرفته شد که در برابر بی عدالتی سکوت نکنند و در برابر سیری ظالمان و گرسنگی مظلومان،بی تفاوت نباشند.این پیمان نه تنها پیمان خداست با علما،بلکه پیمان فطرت است با انسانها.مخالفت فطرت انسانها با بی عدالتی،شیعه و سنی و مسلمان و مسیحی نمی شناسد.حال چه بی عدالتی ای بزرگ تر از حکومت ظلم؟حکومت ظلم،حکومت ظلم است،فرقی ندارد یزید باشد یا بن علی و مبارک و عبدالله.اگر قرار است جامعه سقوط کند،محمد رضا پهلوی می شود یزید بن معاویه. اگر قرار است برای مقام و پول وشهوت،عدالت طلبان و آزادی خواهان کشته شوند،فرقی ندارد در میدان آزادی باشد یا التحریر و لؤلؤ.

حسین جان فرزندت به ما یاد داد که"ما ملت گریه ی سیاسی هستیم که با همین اشک ها سیل جریان می دهیم و خورد می کنیم سدهایی که در برابر اسلام ایستاده است"و چه سدی بزرگتر از سد دیکتاتورهای دست نشانده ی کشورهای اسلامی.حسین جان کمکمان کن که به یاری تمام آزادی خواهان و عدالت طلبان جهان برویم و برایشان از شهدایمان بگوییم؛از فکه و دوکوهه و شرهانی.از سرداران بی سر بگوییم،از آنهایی که در عمل نشان دادند که مرگ با عزت شیرینتر از زندگی با ذلت است.چه ذلتی بالاتر از ذلتِ زندگی زیر سایه ی طاغوت؛پس زنده باد مرگ!زنده باد مرگی که در راه خدا باشد.زنده باد مرگی که ما را از حکومت ظلم به حکومت نور رساند...این فریاد"هل من ناصرٍ"است که از همه جای دنیا شنیده می شود.

از مؤمنین مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند،صادقانه ایستادند؛بعضی پیمان خود را به آخر بردند(و در راه او شربت شهادت نوشیدند)و بعضی دیگر در انتظارند؛و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

حسین جان کمکمان کن که با تمام توان از پتانسیل ماه تو در هر چه بیشتر شناساندن انقلاب خودمان و کمک به انقلاب های منطقه و موج عدالت خواهی جهان استفاده کنیم.دعایمان کن تا تکلیف تاریخی امان را ادا کنیم؛ما نمی دانیم اما شاید این حرکت جزء آخرین پازلهای  باقی مانده در طرح زمینه سازی ظهور فرزندت باشد.

والعاقبة للمتقین