حزب الله

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

حزب الله

آری اگر میخواهی که حزب الله را بشناسی اینچنین بشناس: او اهل ولایت است، عاشق امام حسین علیه السلام است و از مرگ نمی هراسد...حزب الله مردانی که تندباد عواصف آنان را نمی لرزاند، از جنگ خسته نمی شوند، ترس به دل راه نمی دهند، بر خدا توکل می کنند و عاقبت نیز از آن متقین است...

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۹ ثبت شده است

ٍسالگرد حضرت آیت الله بهجت(ره)

آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند           آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند

برای شادی روح این عارف ربانی صلوات

شهادت حضرت فاطمه

شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد.

اینکه گاهی علی بن ابی طالب (علیه السلام)به سخنان حضرت فاطمه استشهاد می کند، این استدلال به قول حجت الله است، اما سر اینکه فاطمه زهرا (سلام الله علیها)حجت برمعصوم هم هست ،این است که ائمه (علیهم السلام)عالم غیب اند ،اما منابع علمی اینها گاهی از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)شنیده اند ،گاهی از باطن قرآن کمک می گیرند و گاهی از مصحف فاطمه(سلام الله علیها) است.مصحف فاطمه همان که توسط جبرئیل به وجود حضرت فاطمه تلقی می شد و امیرالمؤمنین آنرا املاء می کردند...

جابرگوید :به امام باقر علیه السلام عرض کردم: برایم حدیثی از فضایل جده ات فاطمه زهرا علیها السلام نقل کن...فرمود:در روز قیامت...هنگامی که فاطمه به در بهشت می رسد التفات می کند و به اطراف می نگرد.خداوند می فرماید:ای دختر دوست من ،سبب التفاتت چیست؟فاطمه عرض می کند :ای پروردگار من !دوست دارم در مثل این روز قدر و منزلتم شناخته شود.حق تعالی می فرماید: ای دختر حبیب من ،برگرد و بنگر ،هر کس در دلش دوستی تو یا یکی از فرزندان تو باشد دست او رابگیر و به بهشت واردکن..

حضرت آیت الله جوادی آملی

تاریخی‏ترین سند مبارزاتی امام خمینی در سال 1323

تاریخی‏ترین سند مبارزاتی امام خمینی در سال 1323

 

امام خمینی(ره) در 15 اردیبهشت 1323 ش برابر با 11 جمادی‏الاول 1363 در سن چهل و دو سالگی، اولین بیانیه سیاسی خود را صادر کردند.

در حالی که تبلیغات مسموم علیه اسلام و روحانیت و حوزه‏های علمیه، سعی داشت در سطح وسیعی مردم را از اصول راستین اسلام دور نماید، حضرت امام خمینی(ره) در 15 اردیبهشت 1323 ش برابر با 11 جمادی‏الاول 1363 در سن چهل و دو سالگی، اولین بیانیه ی سیاسی خود را صادر کردند(1):«بسم اللَّه الرَّحمنِ الرَّحیم‏؛ قال اللَّه تعالى: «قُلْ انَّما اعِظُکُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثنى‏ وَ فُرادى‏.»(2)

خداى تعالى در این کلام شریف، از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهاى سیر انسانیت را بیان کرده، و بهترین موعظه‏هایى است که خداى عالم از میانه ی تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده. این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قیام براى خداست که ابراهیم خلیل الرّحمن را به منزل خلّت رسانده و از جلوه‏هاى گوناگون عالم طبیعت رهانده؛‏ «خلیل‏آسا درِ علم الیقین زن ـ نداى «لا احبّ الآفلین(3) زن»‏ قیام للَّه است که موسى کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آن ها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صَعْق(4) و صَحْو(5) کشاند. قیام براى خداست که خاتم النبیین ـ صلى اللَّه علیه و آله ـ را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بت ها را از خانه ی خدا برانداخت و به جاى آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قابَ قوسیْن أو أدنى(6) رساند.»

در این بیانیه، حضرت امام ضمن بررسی و تحلیل اوضاع گذشته، حال و آینده ی مردم، قیام برای خدا را تنها راه اصلاح جهان عنوان کرده که آن، فلسفه ی بعثت همه ی انبیای الهی بوده است. ایشان در ادامه، دلایل بدبختی مسلمانان و ملت ایران را تشریح می‏کنند:«خودخواهى و ترک قیام براى خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه ی جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهاى اسلامى را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام براى منافع شخصى است که روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه کرده. قیام براى نفس است که بیش از ده میلیون جمعیت شیعه را به طورى از هم متفرق و جدا کرده که طعمه ی مشتى شهوت‏پرست پشت میزنشین شدند. قیام براى شخص است که یک نفر مازندرانى بی سواد(7) را بر یک گروه چندین میلیونى چیره مى‏کند که حَرْث و نسل آن ها را دستخوش شهوات خود کند. قیام براى نفع شخصى است که الآن هم چند نفر کودک خیابانگرد را در تمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حکومت داده. قیام براى نفس اماره است که مدارس علم و دانش را تسلیم مشتى کودک ساده کرده و مراکز علم قرآن را مرکز فحشا کرده. قیام براى خود است که موقوفات مدارس و محافل دینى را به رایگان تسلیم مشتى هرزه گرد بی شرف کرده و نَفَس از هیچ کس در نمى‏آید. قیام براى نفس است که چادر عفت را از سر زن هاى عفیف مسلمان برداشت و الآن هم این امر خلاف دین و قانون در مملکت جارى است و کسى بر علیه آن سخنى نمى‏گوید. قیام براى نفع هاى شخصى است که روزنامه‏ها که کالاى پخش فساد اخلاق است، امروز هم همان نقشه‏ها را که از مغز خشک رضاخان بی شرف تراوش کرده، تعقیب مى‏کنند و در میان توده پخش مى‏کنند. قیام براى خود است که مجال به بعضى از این وکلاى قاچاق داده که در پارلمان بر علیه دین و روحانیت هر چه مى‏خواهد بگوید و کسى نفس نکشد.» 

 و در قسمت دیگری، مسؤولیت سنگین علما و روحانیان را برشمرده و عواقب زیان‏بار غفلت سیاسی آن ها را متذکر می‏شوند. در ادامه، ایشان در این بیانیه، صریحاً علمای اسلام و جامعه ی اسلامی را به قیام عمومی فراخواندند و نسبت به سکوت در برابر توطئه‏های ضد اسلام هشدار دادند: «هان اى روحانیین اسلامى! اى علماى ربانى! اى دانشمندان دیندار! اى گویندگان آیین دوست! اى دینداران خداخواه! اى خداخواهان حق‏پرست! اى حق‏پرستان شرافتمند! اى شرافتمندان وطن خواه! اى وطن خواهان با ناموس! موعظت خداى جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحى را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفع هاى شخصى کرده تا به همه ی سعادت هاى دو جهان نایل شوید و با زندگانى شرافتمندانه ی دو عالم دست در آغوش شوید. «إنّ للَّه فى ایّام دهرکم نفحاتٌ ألا فتعرّضوا لها»(8)؛امروز روزى است که نسیم روحانى الهى وزیدن گرفته و براى قیام اصلاحى بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام براى خدا نکنید و مراسم دینى را عودت ندهید، فرداست که مشتى هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله ی خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خداى عالم چه عذرى دارید؟همه دیدید کتاب هاى یک نفر تبریزى بى‏سر و پا(9) را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب ـ روحى له الفداء ـ آن همه جسارت ها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذرى در محکمه ی خدا دارید؟ این چه ضعف و بیچارگى است که شماها را فرا گرفته؟ اى آقاى محترم که این صفحات را جمع‏آورى نمودید و به نظر علماى بلاد و گویندگان رساندید! خوب است یک کتابى هم فراهم آورید که جمع تفرقه ی آنان را کند و همه ی آنان را در مقاصد اسلامى همراه کرده از همه امضا مى‏گرفتید که اگر در یک گوشه ی مملکت به دین جسارتى مى‏شد، همه یکدل و جهت از تمام کشور قیام مى‏کردند. خوب است دیندارى را دست کم از بهاییان یاد بگیرید که اگر یک نفر آن ها در یک دیه(10) زندگى کند، از مراکز حساس آن ها با او رابطه دارند و اگر جزئى تعدى به او شود براى او قیام کنند. شماها که به حق مشروع خود قیام نکردید، خیره‏سران بى‏دین از جاى برخاستند و در هر گوشه زمزمه ی بى‏دینى را آغاز کردند و به همین زودى بر شما تفرقه زده‏ها چنان چیره شوند که از زمان رضا خان روزگارتان سخت تر شود. «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً الَى اللَّهِ وَ رَسولِهِ ثُمَّ یُدرِکْهُ الْمَوتُ فَقَد وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»(11)

مقصود امام از انتشار این بیانیه، به صدا در آوردن زنگ خطر و بیدار باشی برای طلاب جوان بود. این اقدام، شخصیت و موضع سیاسی ایشان را بیش از پیش آشکار کرد و به تدریج زمینه ی حضور عده‏ای از یاران همفکر را در جمع شاگردان ایشان فراهم آورد. این اشخاص کسانی بودند که هسته ی اصلی اقدامات انقلابی سال‏های بعد را تحت رهبری معظمٌ‏له، تشکیل دادند.

نکته ی جالب توجه در این پیام، شجاعت مثال زدنی حضرت امام است که در آن دوران خفقان رضاخانی با چنان جسارت و بیان محکمی، اینچنین سخنانی را بر زبانی می رانند و شاه قلدر و مستبد را به آن زبان تند و آتشین خطاب می کنند و مورد حمله ی برق آسای خود قرار می دهند. گویی باید کسی می آمد و با شوکی محکم و استوار روحانیون و مردم را به قیام علیه اینهه خواری و ذلت وا می داشت و ایشان را از خواب غفلت بیدار می کرد تا آنگونه به سوی انقلاب اسلامی حرکت می کردند.

11 شهر جمادى الاولى 1363ـ سید روح اللَّه خمینى

===============================

پی نوشت ها:

1ـ‏ صحیفه امام؛ ج‏1؛ ص 21  

2ـ سوره ی سبأ؛ آیه ی 46؛ ای رسول، بگو به امت، که من به یک سخن شما را پند می دهم، وآن سخن اینست که شما خالص برای خدا، دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها، قیام کنید.

3ـ اشاره به بخشی از آیه ی 76 سوره ی انعام:

4ـ بیهوشی و در اصطلاح عرفانی به معنی فنای عبد سالک

5ـ هوشیاری و در اینجا بقای بالله پس از فنای فی الله. و بازگشت به عالم ناسوت برای امتثال امر رب جلیل.

6ـ سوره ی نجم؛ آیه ی 9

7ـ رضاخان پهلوی

8ـ بحار الانوار؛ ج68؛ص221ـ کنزالعمال؛ ج7؛ ص769

9ـ احمد کسروی، نویسنده و مؤلف کتاب های ضد مذهبی

10ـ تلفظ قدیم ده

11ـ اشاره به بخشی از آیه ی 100 سوره ی نساء؛ و هرگاه کسی از خانه ی خویش برای هجرت به سوی خدا و رسول بیرون آید، و در سفر مرگ او فرا رسد، اجر و ثواب چنین کسی بر خداست.

منبع:/snn.ir

شهید مطهری و آزادی حقیقی فکرها و اندیشه ها

آزادی حقیقی فکرها و اندیشه ها

این روزها یکی از بحث های رایج جامعه ی ما بحث آزادی، معنا و مفهوم  و حد و مرزهای آن است. شلوغی بازار مدعیان دفاع از آزادی و آراء و نظرات بعضاً در تضادِ با همِ آنها ، ما را بر آن داشت که در روز بزرگداشت مقام معلم، بحث آزادی تفکر و نقش آن در پاسداری از دین را از نگاه استاد شهید مرتضی مطهری(رضوان الله علیه) بررسی کنیم:

"سخنرانی شهید مطهری در دانشکده الهیات و معارف اسلامی یکی از مهم ترین سخنرانی های ایشان در موضوع آزادی از دیدگاه تفکر دینی است.استاد شهید در ابتدای این بحث،نخست تصریح می نمایند که بی تردید منظور کسانی که از آزادی بحث می کنند آزادی حیوانی یعنی آزادی هوی و هوس نیست،بلکه «آن واقعیت مقدسی است که آزادی انسانی نام دارد.» و سپس با تفاوت قائل شدن میان آزادی تفکر و آزادی عقیده عمق نگرش فلسفی و اوج باریک بینی فکری خود را به نمایش می گذارند. در نگاه علامه شهید،آزادی تفکر ناشی از استعداد ذاتی بشر برای اندیشیدن است و این استعداد ضرورتاً می بایست آزاد باشد چرا که پیشرفت و تکامل بشر منوط به این آزادی است.اما آزادی عقیده چطور ؟شهید مطهری در این خصوص با یادآوری این که هر عقیده ای ناشی از تفکر صحیح و درست نیست و منشأ بسیاری از عقائد ،عادت ها و تقلیدها و تعصب ها است و با اشاره به این که عقیده نادرست نه تنها راه گشا نیست بلکه خود نوعی انعقاد اندیشه است و به جای آزادی ،اسارت قوای فکر را نتیجه می دهد ،آزادی عقیده را گاه متضمن زیانبارترین اثرات برای فرد و جامعه می داند و در تأیید همین معنا ،بت شکن بودن ابراهیم پیامبر(علیه السلام)و نیز حضرت محمد( صلی الله علیه وآله )را نمونه می آورد.

آزادی تفکر یا همان آزادی اندیشه ؛به نزد علامه مطهری نه فقط جایز بلکه واجب و حتی مقدس شمرده شده است.

استاد شهید در این باره می فرماید :«هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد و اعتماد داشته باشد ،ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و آزادی تفکر باشد وبر عکس هر مکتبی که ایمان و اعتمادی  به خود ندارد جلوی آزادی اندیشه و آزادی تفکر را می گیرد.این گونه مکاتب ناچارند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگه دارند و از رشد افکارشان جلوگیری کنند.» سپس استاد شهید،آرمان نظام جمهوری اسلامی را مطرح نموده و صراحتاً می فرمایند:«من اعلام می کنم که در  رژیم جمهوری اسلامی هیچ یک محدودیتی برای افکار  وجود ندارد و از به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشه ها خبر و اثر نخواهد بود.همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه ها  و تفکرات اصیلشان را عرضه کنند. البته تذکر می دهم که این امر سوای توطئه و ریاکاری است. توطئه ممنوع است اما عرضه ی اندیشه های اصیل،آزاد.»"

البته آنچه که در این چند سال دیده شده است به قول استاد بیشتر توطئه و ریاکاری و هوچی گری(مخصوصاً در فضای مقدس دانشگاه) بوده است نه عرضه ی اندیشه های اصیل. و شاید خلط این دو رویکرد یعنی رویکرد توطئه و هوچی گری و رویکرد عرضه ی اندیشه ها(هر چند مخالف)، بزرگترین سد برای نمایان شدن حقیقیت بوده و خواهد بود. لازم به ذکر است ما در این نوشتار به دنبال پیدایی عوامل غبارآلود کردنِ فضا برای خلط این دو رویکرد، نیستیم ، بلکه بیشتر دنبال نتیجه ی این اختلاط می باشیم.

"ریشه دینی نگرش آزاداندیشانه شهید مطهری ،در حکایتی که ایشان از زمانه امام صادق علیه السلام نقل می کند قابل مشاهده است.حکایتی مفضل ،صحابه امام صادق علیه السلام و مادی مسلکان منتقد پیامبر صلی الله و علیه و آله .ماجرا از این قرار است که مفضل روزی در مسجد پیامبر نماز می خواند که 2 نفر مادی مسلک وارد شده و در کنار او شروع به صحبت درباره پیامبر می کنند.

می گویند او مرد نابغه ای بوده که می خواسته تحولی در جامعه اش ایجاد بکند،فکر کرده که بهترین راه تحول این است که از راه مذهب وارد شود و در حالی که خود او به خدا و روز قیامت اعتقاد نداشته از مذهب  استفاده ابزاری کرده است.در اینجا مفضل شروع می کند به پرخاش کردن به آنها .این دو نفر در پاسخ به مفضل می گویند اول بگو از کدام گروه و اتباع چه کسی هستی؟اگر از پیروان امام صادق هستی باید بدانی که ما،در حضور او این حرف ها و بالاتر از اینها را مطرح  می کنیم و او نه تنها عصبانی نمی شود ،بلکه همه حرفهایمان را با متانت گوش می دهد و در انتها پاسخ همه آنها را با استدلال بیان می کند و خطاهای آنها را نشان  می دهد.

وبالاخره این که آخرین جملات علامه در این سخنرانی شجاعانه تاریخی اش درباره آزادی این سخن فریادگونه و دلسوزانه است :«من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می دهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی ،جلوگیری از ابزار عقیده دیگران است.از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه صریح و روشن با آنها.»"

رهبر معظم انقلاب با دید بصیر و تیزبین خود، بارها این مساله را در محافل مختلف گوشزد کرده اند. یادم هست در دیداری که آقا با سینماگران و کارگردانان داشتند؛ در آن جلسه یکی از کارگردانان به بخش هایی از عملکردها و سیاست ها معترض بود و نظرات خود را هم بیان کرد. آقا در جواب فرمودند(نقل به مضمون): شما چیزی که تشخیص میدهید درست است، همون رو تولید کنید که البته برای تشخیص درست، انسان باید آزادانه فکر کند و اندیشه های مختلف رو بررسی کند و منصفانه به قاضی بنشیند.

مگر معنای اینکه انسان یک تفکر وارداتی غربی یا شرقی را بگیرد و بگوید این عقیده من است و چیزی غیر از این را نه می شنوم و نه درست است!!، جز تحجر چیز دیگریست. حتی در مورد اسلام و دفاع از ایدئولوژی نظام اسلامی نباید دچار تحجریسم در اندیشه شد. به نظر میرسد ما باید به این نقطه برسیم که مواجهه و پاسخ صریح و مستدل به تفکرات و دیدگاههای مختلف باعث پویایی و رشد نظام اسلامی خواهد شد. به نظر نویسنده، برای این منظور باید راهکاری عملی برای جدا کردن رویکرد توطئه و هوچی گری(های معمولا سیاسی) با رویکرد عرضه ی اندیشه های آزاد ،اندیشیده شود. از بهترین راهکارهای عملی مطرح شده، کرسی های آزاد اندیشی ای است که مقام معظم رهبری بارها در محفل های دانشجویی مختلف مطرح کرده اند و امید است که جامعه ی دانشگاهی ما، به این مطالبه جدی رهبری، جامه عمل بپوشند.ان شاءالله.

والسلام – وبلاگ حزب الله

توضیح: بخشی از نوشته که در " " آمده مربوط به مقاله آزادی تفکر و پاسداری از دین روزنامه جام جم است.

درطبس چه گذشت؟

● نقشه عملیات

در ابتدا بهترین روش در نظر نیروهای ویژه، وارد شدن به ایران از طریق کامیون‌ها و به وسیله مرز زمینی ترکیه بود ولی این روش به دلایل سیاسی و ریسک تلفات سنگین، کنار گذاشته شد. سپس موضوع عملیات از طریق هوا مطرح شد. در دسامبر ۱۹۷۹ گروهی از نیروهای ویژه انتخاب شده و تحت تمرینات مخصوص قرار گرفتند. این تمرینات تا مارس ۱۹۸۰ به طول انجامید. در تاریخ ۱۶ آوریل ۱۹۸۰ (۲۷ فروردین ۱۳۵۹) انجام عملیات تایید شد و دستور شروع آن داده شد. بین روزهای ۱۹ تا۲۳ آوریل (۳۰ فروردین تا ۲ اردیبهشت ۵۹) نیروهای ‌عمل‌کننده به جنوب غربی آسیا منتقل شدند. این نیروها تمرینات خود را در پایگاهی در مصر گذرانده بودند.
نیروهای شرکت‌کننده در ماموریت از هر ۴ نیروی مسلح آمریکا انتخاب شده بودند. ۸ فروند بالگرد RH-۵۳D مین روب از نیروی دریایی با خدمه از نیروی تفنگدار دریایی ۱۲ فروند هواپیما از نیروی هوایی ( ۳ فروندEC-۱۳۰E - ۴ فروند MC-۱۳۰E - ۳ فروند AC-۱۳۰ و دو فروند C-۱۴۱ ) و کماندوها نیز از ارتش آمریکا انتخاب شده بودند. تعدادی از رابطین نیز قبل از شروع عملیات به تهران فرستاده شده بودند. ناوهای هواپیمابر USS Nimitz (CVN۶۸) و USS Coral sea (CV۴۳) نیز در دریای عمان حاضر بودند و آمادگی پشتیبانی هوایی عملیات را با F-۱۴A - A-۶E و A-۷E های خود داشتند.
کلیات نقشه خیلی ساده بود. نیروهای عمل‌کننده شب قبل از حمله وارد ایران می‌شدند؛ به نحوی خود را به تهران می رساندند و تا شب حمله مخفی می‌شدند، حمله را انجام می‌دادند و سپس از ایران خارج می‌شدند.
ولی در جزییات نقشه کمی پیچیده‌تر به نظر می‌رسید. در شب اول عملیات ۳ فروند MC-۱۳۰E وارد ایران می‌شدند و در نقطه‌ای نزدیک شهر طبس فرود می‌آمدند. این ۳ فروند حامل نیروهای دلتا، فرماندهان عملیات، مترجمین و رانندگان کامیون‌ها بودند. ۳ فروند EC-۱۳۰E به دنبال هواپیماهای قبلی روانه می‌شدند و خود را برای سوخت رسانی به بالگردها در محل فرود آماده می‌کردند. زمانی که بالگردها سوخت‌گیری کردند، نیروهای دلتا را سوار کرده و عازم منطقه‌ای در نزدیکی تهران می‌شدند تا در آن جا با رابطینی که ازقبل در ایران حضور داشتند، دیدار کرده و در مکان امنی پنهان شوند. بالگردها نیز به مکان امنی در همان نزدیکی رفته و تا زمان فراخوانده شدن توسط نیروهای ویژه، در آن جا مخفی می‌شدند.
در شب بعد مجددا MC-۱۳۰E و EC-۱۳۰E ها به ایران پرواز می‌کردند. منتها این بار حامل تعدادی کماندو و هدف آنها فرودگاه منظریه می‌باشد. کماندوها به فرودگاه حمله و آن جا را تصرف می‌کردند تا دو فروند C-۱۴۱پیش بینی شده برای تخلیه گروگان‌ها و نیروهای دلتا بتوانند فرود بیایند.۳ فروند AC-۱۳۰E نیز به منظور پشتیبانی و پوشش کماندوهایی که به فرودگاه منظریه حمله می‌کردند وارد عمل می‌شدند. همزمان با حمله گروه دوم کماندوها به فرودگاه منظریه، نیروهای دلتا به محل سفارت حمله می‌کردند، گروگان ها را نجات داده و با کامیون‌ها به سمت استادیوم امجدیه (شهید شیرودی) حرکت می‌کردند. بالگردهای RH-۵۳D در این مکان منتظر آنها بودند. کماندوها و گروگان‌ها سوار بر بالگردها شده و به سمت فرودگاه منظریه حرکت می‌کردند و با دو فروند C-۱۴۱ از ایران خارج می‌شدند و راهی پایگاهی در عربستان سعودی می‌شدند. البته چون بالگردها را نمی‌توانستند از ایران خارج کنند، قبل از ترک ایران آنها را منهدم می‌کردند.
همان‌طور که می‌بینید طرح عملیات به خوبی برنامه‌ریزی شده بود ولی تقدیر خداوند چیز دیگری بود و به شکست افتضاح‌آمیز نیروهای آمریکایی انجامید.

● بالگردها

چرا بالگرد RH-۵۳D برای این عملیات انتخاب شد؟

بالگرد RH-۵۳D نمونه ویژه ضدمین CH-۵۳ سیکورسکی می‌باشد. نیروی دریایی آمریکا اولین فروند از ۳۰ فروند سفارشی خود را در سال ۱۹۷۳ تحویل گرفت تا آن را با نمونه‌های قدیمی RH-۳A جایگزین کند. تصادفا تنها مشتری دیگر این بالگرد نیروی دریایی ایران با ۶ فروند سفارش بود. در ابتدا انتخاب نوع مشخصی از این بالگرد برای شرکت در عملیات مشکل بود، ولی همه بر سر شرکت این بالگرد در عملیات توافق داشتند. این بالگرد به خاطر ظرفیت زیاد حمل نفرات و حمل بار، مورد توجه بود. در حالت کاملا بارگیری شده قادر به حمل ۳۰ نفر و در حدود ۴۲۰۰۰ پوند بار (در حدود ۱۵ تن) و رسیدن به سرعت ۱۶۰نات بود. نوع RH-۵۳D به مخازن سوخت اضافی مجهز بود از این رو توانایی حمل مسافت بیشتری را نسبت به نمونه اصلی خود یعنی CH-۵۳ داشت.
یک سال قبل از این جریان، یک فروند RH-۵۳D اسکادران HM-۱۲ نیروی دریایی آمریکا پرواز بدون وقفه‌ای را از پایگاهی در ویرجینیا به پایگاهی در کالیفرنیا انجام داد. این پرواز حدودا ۱۸ ساعت و نیم طول کشید و بالگرد بیش از ۲۰۷۷ ناتیکال مایل را طی کرده بود. در طول مسیر بالگرد از یک فروند HC-۱۳۰ دفاع ملی هوایی آمریکا سوخت‌گیری می‌کرد. این پرواز که قابلیت‌های RH-۵۳D را در پروازهای طولانی مدت به خوبی نشان می‌داد، توسط ستوان رادنی دیویس انجام شده بود.
در اکتبر ۱۹۷۹ اسکادران HM-۱۶ نیروی دریایی آمریکا در یک رزمایش مشترک نظامی با کانادا شرکت داشت. در این رزمایش، هدف اصلی این اسکادران پاک‌سازی یک آبراه استراتژیک از مین‌ها بود. ۴ روز بعد از پایان رزمایش، به این اسکادران دستور داده شد تا در اسرع وقت خود را به اقیانوس هند برسانند. طی ۳۴ ساعت تمام پرسنل و تجهیزات از ویرجینیا به ناو هواپیمابر نیمیتز منتقل شدند. جایی که RH-۵۳D های آنها با رنگ قهوه‌ای پوشانده شده بود تا هم در صحرا استتار شوند و هم این که شبیه به بالگردهای نیروی هوایی ایران به نظر برسند. افراد اسکادران ۸ فروند بالگرد را برای عملیات آماده کردند و پس از ۱۹۳ روز حضور مستمر بر روی دریا، به خانه بازگشتند.

● شروع عملیات

در بعد از ظهر ۲۷ آوریل ۱۹۸۰، ۶ فروند C-۱۳۰ از پایگاهی در عمان برخاسته و راهی منطقه‌ای در نزدیکی طبس شدند که با کد Desert ۱ شناخته می‌شد. همزمان ۸ بالگرد هم از روی ناو نیمیتز برخاسته و عازم همان مکان شدند.۰

● اولین مشکلات

یک ماه قبل از شروع عملیات، یک متخصص نیروی هوایی آمریکا منطقه‌ای را برای فرود هواپیماها آماده کرده و اطراف آن را به چراغ‌های راهنمای فرود مجهز کرده بود. همچنین یک هواپیمای جاسوسی CIA در پروازی در آن منطقه امواج راداری را در ارتفاع ۳۰۰۰ پایی ردیابی کرده بود. با این وجود به خلبانان بالگردها دستور داده شده بود که زیر ارتفاع ۲۰۰ پایی پرواز کنند تا از شناخته شدن توسط رادار جلوگیری کنند.
این محدودیت ارتفاع باعث شد تا بالگردها دچار طوفان شن بشوند. این طوفان باعث شد تا دو بالگرد دچار نقص فنی شده و از ادامه عملیات بازبمانند. یکی از بالگردهای سالم بازگشت تا خدمه دو بالگرد معیوب را سوار کند که با این کار عملا ۲۰ دقیقه از برنامه عقب افتاد. اکنون عملیات با ۶ فروند بالگرد که حداقل مورد نیاز برای اجرای عملیات بود، بایست ادامه می‌یافت. اولین گروه ۳ فروندی از بالگردها ۱ ساعت دیرتر از برنامه به Desert ۱ رسیدند درحالی که گروه دوم نیز با ۱۵ دقیقه تاخیر به محل فرود رسیدند. بعد از استقرار بالگردها، معلوم شد که یکی از آنها سیستم هیدرولیک خود را از دست داده و از آن جایی که ادامه ماموریت با ۵ فروند امکان پذیر نبود، ماموریت لغو شد و بالگردها برای بازگشت به پایگاه مشغول سوخت‌گیری از EC-۱۳۰E ها شدند. مشکل دیگری نیز وجود داشت. یک اتوبوس با ۴۰ مسافر که از جاده‌ای در آن نزدیکی عبور می‌کردند، راننده و مسافرین تا لحظه‌ای که نیروهای آمریکایی ایران را ترک کردند، به عنوان گروگان دستگیر شده بودند.


● حادثه اصلی در صحرای طبس

درحالی که بالگردها وهواپیماها خود را برای بازگشت آماده می‌کردند، اتفاقی باعث شد که شرایط بدتر از قبل شود.
یک فروند بالگرد که سوخت‌گیری کرده بود تیک آف کرد تا جای خود را به بالگرد دیگری بدهد که به دلیل طوفان شن و عدم دید کافی به یک فروند MC-۱۳۰E برخورد کرد. هر دو بالگرد به تلی از آتش بدل گردیدند و باعث کشته شدن ۸ نفر و مجروح گردیدن ۴ یا ۵ نفر دیگر شدند.

کشته شدگان عبارت بودند از :
کاپیتان هارولد لوییس فرمانده MC-۱۳۰E
کاپیتان لین مکینتاش خلبان MC-۱۳۰E
کاپیتان ریچارد بیک خدمه MC-۱۳۰E
کاپیتان چارلز مک میلیان خدمه MC-۱۳۰E
سروان جویل مایو مهندس پرواز MC-۱۳۰E
ستوان روی جانسون خدمه RH-۵۳D
ستوان جان هاروی خدمه RH-۵۳D
جورج هلمز خدمه RH-۵۳D
به خاطر هرج و مرج پیش آمده پس از برخورد دو بالگرد، نیروهای امریکایی سعی در تخلیه منطقه در اسرع وقت داشتند. از این رو ۵ فروند بالگرد باقیمانده را سالم رها کرده و حتی مدارک و اسناد محرمانه موجود در آنها را نیز از بین نبردند. همین اسناد باعث شد که اکثر رابطین این عملیات که از قبل در تهران به سر می بردند، دستگیر شوند.

● بررسی عملیات
پس از بازگشت افتضاح آمیز (بخوانید فرار) نیروها، یک کمیسیون ۶ نفره مامور بررسی دلایل شکست شد. یکی از موضوعاتی که کمیسیون به آن انتقاداتی وارد کرد، انتخاب خدمه پروازی کم تجربه از نیروی تفنگداران دریایی برای خلبانی بالگردهای RH-۵۳D نیروی دریایی بود. به گفته این کمیسیون، این خلبان تجربه کمی در پروازهای دور از پایگاه و طولانی مدت داشته بودند؛ همچنین در سوخت گیری از C-۱۳۰ هم تبحر کافی نداشتند و این درحالی بود که صدها خلبان با تجربه H-۵۳ در نیروی هوایی و نیروی دریایی وجود داشت.موضوع دیگر تعداد بالگردها بود. به عقیده کمیسیون حداقل ۱۰ یا ۱۲ بالگرد باید از ناو نیمیتز پرواز می کردند تا وجود ۶ فروند الزامی برای اتمام عملیات تضمین می شد. همچنین کمیسیون معتقد بود اگر از روش سوخت گیری در هوا استفاده شده بود، شاید نتایج بهتری بوجود می آمد. کما این که اگر از این روش استفاده می شد، دیگر نیازی به فرود هواپیماها و بالگردها در نقطه Desert ۱ برای سوخت رسانی به بالگردها وجود نداشت.


بالگردها:
بالگرد با رجیستر ۱۵۸۷۶۱ در برخورد با MC-۱۳۰E با رجیستر ۶۲-۱۸۰۹ نابود شد.
۵فروند بالگرد RH-۵۳D در منطقه Desert ۱ رها شدند.
رجیستر این بالگردها عبارت بود از: ۱۵۸۶۸۶-۱۵۸۷۴۴-۱۵۸۷۸۰-۱۵۸۷۵۸-۱۵۸۷۵۳
ذکر چند نکته ضروری است:
اول این که نباید نقش مقدرات الهی را دراین حادثه فراموش کنیم. این یکی از الطاف خفیه الهی بود که طعم چنین شکستی را به طراحان این نقشه چشاند. الحمدلله
دوم این که طراحان عملیات فکر می کرده‌اند که نیروی هوایی ما با خروج مستشاران آمریکایی کاملا فلج شده و به راحتی می‌توانند ۸ فروند بالگرد عظیم الجثه RH-۵۳D و بالغ بر ۱۰ فروند هواپیمای ترابری C-۱۳۰ و C-۱۴۱ را به راحتی در آسمان تهران پرواز دهند و کسی هم مزاحم کارشان نشود. ولی حتی اگر ماموریت به دلیل طوفان شن شکست نخورده بود، اولا کار آزادسازی گزوگان‌ها کار راحتی نبود و مسلما از دو طرف تلفات سنگینی می‌گرفت و ثانیا تیزپروازان نیروی هوایی ما مسلما اجازه خروج از فضای هوایی کشورمان را به هیچ کدام از این هواگردها نمی‌دادند.
چند نکته دیگر در مورد هواگردهای حاضر در عملیات:
AC-۱۳۰ نمونه‌ای از هواپیمای ترابری هرکولس است که جهت پشتیبانی از نیروی پیاده به ۴ عدد مسلسل سنگین در سمت چپ بدنه مجهز شده است.
پس از شکست این عملیات بود که نیاز به هواگردی که دارای مشخصات بالگرد و هواپیما باشد، احساس شد. از این رو طرح V-۲۲ یک سال بعد از واقعه طبس شروع شد.
خلاصه اینکه آمریکا باید امروز به این عبرت تاریخی بنگرد و شکست "عملیات پنجه عقاب" خود را در مقابل طوفان شن که از امدادهای غیبی الهی بوده به نظاره بنشیند تا اندکی از توهمات بلند پروازانه و جنگ طلبانه خود بکاهد.


تصاویر این حادثه : 
































برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید


برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید


برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید


برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید


برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید
 
 

 
 
 
  
 
 
خلاصه دیگری از این واقعه که خیانت های رئیس جمهور ان زمان ایران یعنی بنی صدر را نیز اشکار نموده :

سیاستمداران کاخ سفید، در ظاهر می‌کوشیدند مسألۀ گروگان‌ها به صورت مسالمت‌آمیزحل شود؛ حتی آنها پیش از آغاز برنامۀ نظامی، برای مذاکرات جدید، زمینه‌چینی می‌کردند تا مسئولان ایران را غافلگیر کنند.
اما در واقع، مدت پنج‌ماه بود که نیروهای ویژه‌ای را برای این کار در محیطی مشابه صحرای طبس در «آریزونا» آموزش می‌دادند. بنا بود که این طرح، با نام «عملیات پنجۀ عقاب» چهارم تا ششم اردیبهشت 1359 اجرا شود.
برنامه‌ این گونه بود که در شب اول، هشت بالگرد و هفت هواپیمای غول پیکر C-130 در عمق خاک ایران فرود بیایند. سپس بالگردها و شبانه سوختگیری و به نقطه‌ای در نزدیکی تهران پرواز کنند و تا شب بعد منتظر بمانند. بنا بود که شب دوم گروه‌های ویژه‌ای به سفارت حمله کنند و همراه گروگان­ها، به ورزشگاهی نزدیکی سفارت بروند. سپس به طور همزمان، فرودگاه مجاور اشغال شود و همه با هواپیمایی که آنجا مستقر شده است، به پرواز درآیند.
سپس طرح پایانی اجرا می‌شد که شامل حمله به مراکز اقتصادی و اماکن شخصیت‌های مؤثر و کلیدی و در نهایت کودتایی با همکاری عوامل لیبرال، ضد انقلاب و جاسوسان مستقر در ایران بود. سرانجام کارتر در نطقی، سقوط نهضت اسلامی را اعلام می‌کرد.
طبق برنامه، چهارم اردیبهشت 1359ش، هفت فروند هواپیمای غول پیکر c-130 و هشت فروند بالگرد وارد مرز ایران شدند، در حالی که نیروهای ویژۀ عملیات، تجهیزات پیشرفتۀ نظامی و وسایلی همچون جیپ، موتور سیکلت‌های تندرو و مخصوص عملیات و... همراه داشتند.
آنها از جنوب کشور وارد مرزهای ایران شدند و با هماهنگی دولت بنی‌صدر پس از طی حدود یکصد کیلومتر، بدون اینکه مانعی در مسیرشان باشد، در فرودگاهی متروکه، نزدیک رباط‌خان طبس فرود آمدند. بنی‌صدر، پیش‌تر دستور داده بود که تجهیزات ضدهوایی از مسیر مورد نظر برداشته شوند. نیمه‌شب بود که نیروهای ویژه به صحرای طبس رسیدند. یکی از بالگردها از هواپیمای c-130 سوختگیری کرد و از زمین برخاست که ناگهان بر اثر اشتباه خلبان با هواپیما برخورد کرد و هر دو آتش گرفتند. سپس بر اثر طوفان شن، دو بالگرد دیگر، دچار نقص فنی شدند و از انجام عملیات باز ماندند. در نتیجه اجرای طرح با هماهنگی کارتر متوقف شد و آمریکایی‌ها از بیم آنکه، همگی در طوفان شن نابود شوند یا اسیر نیروهای ایران بشوند، از فرصت شب استفاده کردند و فرار کردند. آنان، آن­قدر برای فرار عجله کردند که هشت مزدور کشته شده، اسناد سری و محرمانه در بالگرد‌های به جا مانده را باقی گذاشتند.
صبح هنگام به وقت آمریکا، هنگامی که کارتر در تلویزیون ظاهر شد، از چشمان برافروخته و متورم وی، آشکار بود که شب را نخوابیده است. وی اعلام کرد که عملیات «پنجه عقاب» شکست خورده است. سپس اظهار کرد که اسناد طبقه‌بندی شده سری، در بالگردها به جای مانده است.
در واقع این پیام، برای بنی‌صدر، صادر شده بود. بی‌درنگ، بنی‌صدر دستور داد چند بمب‌افکن، بالگردهای به جا مانده را بمباران کنند. بر اثر این خیانت، فرمانده سپاه یزد محمد منتظر قائم که برای بازرسی و بررسی محل به آنجا رفته بود به شهادت رسید.
 
جهت دانلود روی لینک زیر کلیک کنید.
 

دانلود

 

پای درس استاد

وقتی انسان آزاد و آزاده شد، آنگاه مسئله تهاجم فرهنگی و تهاجم تبلیغی و امثال ذلک مطرح نیست. این جریان ماهواره،  از قبل از انقلاب مطرح بود. آمریکا اخیراً به این فکر نیفتاد! ممکن است اخیراً آن فکر شیطانی‌اش را تأیید و تقویت کرده باشد  که به وسیله ماهواره فیلم‌های بدآموز را در بین نسل نو منتشر کند،  ولی اصل فکرش و نقشه‌اش مال قبل از انقلاب بود. او کشورها را زیر سلطه فرهنگ غلط خود طلب می‌کند. البته از نظام اسلامی آسیب دیده است،  و با نظام درگیر است و عصبانی. با مسلمان‌ها و مسئولین و مردم ایران و به لحظه،  لحظه زمان ایران و به میلی متر،  میلی متر خاک ایران عداوت می‌ورزد.

نظام اسلامی هم اولین هدفش ساختن مدینه فاضله است. بازسازی مناطق جنگ زده،  مهم است ولی مهم‌تر از آن ساختن مدینه فاضله است و آن تربیت انسان‌های سالم است؛خواه در دستگاه اداری،  خواه در دستگاه کارهای آزاد. هم رشوه ‌دهنده بد است،  هم رشوه بگیر؛ کِلاهُمَا فِی النار.

اصولاً از رشوه و از کارهای باطل به‌عنوان «سُحت» یاد شده است. اگر کسی تن به این تباهی داد،  یعنی هستی خود را ساقط کرد برای ابد! هیچ چیزی نمی‌تواند این بند را باز کند؛ ولو آتش جهنم!

هر آهنی را بالاخره در کارخانه ذوب آهن آب می‌کنند ولی اگر آهنی آتشین بود،  خود آتش به صورت آهن در آمد، دیگر چه چیزی او را آب می‌کند؟! مثلاً هر آتشی توان آن را دارد که درخت را بسوزاند؛ ولی اگر یک درختی آتشین بود،  آن‌وقت چه چیزی او را می‌سوزاند؟! در قرآن کریم آمده است که ما درخت آتشین داریم.« إنهَا شَجَرَهٌ تَخرُجُ فِی اَصلِ الجَحیمْ ». آنجا که دیگر درخت با آب رشد نمی‌کند؛ درختی است که با آتش رشد می‌کند،  با آتش تغذیه می‌شود. ریشه‌اش،  تنه‌اش، شاخه‌اش، میوه‌اش آتش است....

 

بنابراین آن «خُذُوهُ فَغُلوه. ثُم الجَحیمَ صَلوه»؛ آن آهنی که در دست و پای تبهکاران است، آهنی است آتشین. لذا آتش جهنم هم او را آب نمی‌کند،  او را نرم نمی‌کند. او همواره در آن غُل به سر می‌برد، چون خودش با سوء‌اختیار خودش این کار را کرده است.

همانطوری که انسان می‌تواند دست و بال شیطان را‌ آنچنان ببندد آن هم با همه قدرت‌های تحریکی که شیطان دارد؛ دست و بال شیطان را ببندد و او را در غُل کند. چه اینکه در ماه مبارک رمضان شیاطین را به غُل می‌بندند ،  در حقیقت فرشتگان رحمت او را می‌بندند.

با دست رحمت، پای غضب را می‌بندند؛ با دست اطاعت پای تمرد را می‌بندند. انسان هم این توان را دارد که با دست عقل،  پای جهل را ببندد؛ با دست اطاعت، پای معصیت را ببندد؛ با دست توحید، پای اِلحاد را ببندد. و چون توحید،  قوی‌تر از الحاد است، و چون اطاعت قوی‌تر از معصیت است؛ و چون فضیلت،  بالاتر از رذیلت است؛ به همان دلیل گفتند: بهشت 8درجه دارد و جهنم 7 درجه. به همان دلیل گفتند: «سَبَقَتْ رَحمَتُهُ غَضَبَه ». اگر انسانی فضیلت‌مدار شد،  دست ارباب رذیلت را آنچنان می‌بندد که آنها توان باز کردن نداشته باشند!