حزب الله

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد...

حزب الله

آری اگر میخواهی که حزب الله را بشناسی اینچنین بشناس: او اهل ولایت است، عاشق امام حسین علیه السلام است و از مرگ نمی هراسد...حزب الله مردانی که تندباد عواصف آنان را نمی لرزاند، از جنگ خسته نمی شوند، ترس به دل راه نمی دهند، بر خدا توکل می کنند و عاقبت نیز از آن متقین است...

شهید مطهری و آزادی حقیقی فکرها و اندیشه ها

آزادی حقیقی فکرها و اندیشه ها

این روزها یکی از بحث های رایج جامعه ی ما بحث آزادی، معنا و مفهوم  و حد و مرزهای آن است. شلوغی بازار مدعیان دفاع از آزادی و آراء و نظرات بعضاً در تضادِ با همِ آنها ، ما را بر آن داشت که در روز بزرگداشت مقام معلم، بحث آزادی تفکر و نقش آن در پاسداری از دین را از نگاه استاد شهید مرتضی مطهری(رضوان الله علیه) بررسی کنیم:

"سخنرانی شهید مطهری در دانشکده الهیات و معارف اسلامی یکی از مهم ترین سخنرانی های ایشان در موضوع آزادی از دیدگاه تفکر دینی است.استاد شهید در ابتدای این بحث،نخست تصریح می نمایند که بی تردید منظور کسانی که از آزادی بحث می کنند آزادی حیوانی یعنی آزادی هوی و هوس نیست،بلکه «آن واقعیت مقدسی است که آزادی انسانی نام دارد.» و سپس با تفاوت قائل شدن میان آزادی تفکر و آزادی عقیده عمق نگرش فلسفی و اوج باریک بینی فکری خود را به نمایش می گذارند. در نگاه علامه شهید،آزادی تفکر ناشی از استعداد ذاتی بشر برای اندیشیدن است و این استعداد ضرورتاً می بایست آزاد باشد چرا که پیشرفت و تکامل بشر منوط به این آزادی است.اما آزادی عقیده چطور ؟شهید مطهری در این خصوص با یادآوری این که هر عقیده ای ناشی از تفکر صحیح و درست نیست و منشأ بسیاری از عقائد ،عادت ها و تقلیدها و تعصب ها است و با اشاره به این که عقیده نادرست نه تنها راه گشا نیست بلکه خود نوعی انعقاد اندیشه است و به جای آزادی ،اسارت قوای فکر را نتیجه می دهد ،آزادی عقیده را گاه متضمن زیانبارترین اثرات برای فرد و جامعه می داند و در تأیید همین معنا ،بت شکن بودن ابراهیم پیامبر(علیه السلام)و نیز حضرت محمد( صلی الله علیه وآله )را نمونه می آورد.

آزادی تفکر یا همان آزادی اندیشه ؛به نزد علامه مطهری نه فقط جایز بلکه واجب و حتی مقدس شمرده شده است.

استاد شهید در این باره می فرماید :«هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد و اعتماد داشته باشد ،ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و آزادی تفکر باشد وبر عکس هر مکتبی که ایمان و اعتمادی  به خود ندارد جلوی آزادی اندیشه و آزادی تفکر را می گیرد.این گونه مکاتب ناچارند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگه دارند و از رشد افکارشان جلوگیری کنند.» سپس استاد شهید،آرمان نظام جمهوری اسلامی را مطرح نموده و صراحتاً می فرمایند:«من اعلام می کنم که در  رژیم جمهوری اسلامی هیچ یک محدودیتی برای افکار  وجود ندارد و از به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشه ها خبر و اثر نخواهد بود.همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه ها  و تفکرات اصیلشان را عرضه کنند. البته تذکر می دهم که این امر سوای توطئه و ریاکاری است. توطئه ممنوع است اما عرضه ی اندیشه های اصیل،آزاد.»"

البته آنچه که در این چند سال دیده شده است به قول استاد بیشتر توطئه و ریاکاری و هوچی گری(مخصوصاً در فضای مقدس دانشگاه) بوده است نه عرضه ی اندیشه های اصیل. و شاید خلط این دو رویکرد یعنی رویکرد توطئه و هوچی گری و رویکرد عرضه ی اندیشه ها(هر چند مخالف)، بزرگترین سد برای نمایان شدن حقیقیت بوده و خواهد بود. لازم به ذکر است ما در این نوشتار به دنبال پیدایی عوامل غبارآلود کردنِ فضا برای خلط این دو رویکرد، نیستیم ، بلکه بیشتر دنبال نتیجه ی این اختلاط می باشیم.

"ریشه دینی نگرش آزاداندیشانه شهید مطهری ،در حکایتی که ایشان از زمانه امام صادق علیه السلام نقل می کند قابل مشاهده است.حکایتی مفضل ،صحابه امام صادق علیه السلام و مادی مسلکان منتقد پیامبر صلی الله و علیه و آله .ماجرا از این قرار است که مفضل روزی در مسجد پیامبر نماز می خواند که 2 نفر مادی مسلک وارد شده و در کنار او شروع به صحبت درباره پیامبر می کنند.

می گویند او مرد نابغه ای بوده که می خواسته تحولی در جامعه اش ایجاد بکند،فکر کرده که بهترین راه تحول این است که از راه مذهب وارد شود و در حالی که خود او به خدا و روز قیامت اعتقاد نداشته از مذهب  استفاده ابزاری کرده است.در اینجا مفضل شروع می کند به پرخاش کردن به آنها .این دو نفر در پاسخ به مفضل می گویند اول بگو از کدام گروه و اتباع چه کسی هستی؟اگر از پیروان امام صادق هستی باید بدانی که ما،در حضور او این حرف ها و بالاتر از اینها را مطرح  می کنیم و او نه تنها عصبانی نمی شود ،بلکه همه حرفهایمان را با متانت گوش می دهد و در انتها پاسخ همه آنها را با استدلال بیان می کند و خطاهای آنها را نشان  می دهد.

وبالاخره این که آخرین جملات علامه در این سخنرانی شجاعانه تاریخی اش درباره آزادی این سخن فریادگونه و دلسوزانه است :«من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می دهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی ،جلوگیری از ابزار عقیده دیگران است.از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه صریح و روشن با آنها.»"

رهبر معظم انقلاب با دید بصیر و تیزبین خود، بارها این مساله را در محافل مختلف گوشزد کرده اند. یادم هست در دیداری که آقا با سینماگران و کارگردانان داشتند؛ در آن جلسه یکی از کارگردانان به بخش هایی از عملکردها و سیاست ها معترض بود و نظرات خود را هم بیان کرد. آقا در جواب فرمودند(نقل به مضمون): شما چیزی که تشخیص میدهید درست است، همون رو تولید کنید که البته برای تشخیص درست، انسان باید آزادانه فکر کند و اندیشه های مختلف رو بررسی کند و منصفانه به قاضی بنشیند.

مگر معنای اینکه انسان یک تفکر وارداتی غربی یا شرقی را بگیرد و بگوید این عقیده من است و چیزی غیر از این را نه می شنوم و نه درست است!!، جز تحجر چیز دیگریست. حتی در مورد اسلام و دفاع از ایدئولوژی نظام اسلامی نباید دچار تحجریسم در اندیشه شد. به نظر میرسد ما باید به این نقطه برسیم که مواجهه و پاسخ صریح و مستدل به تفکرات و دیدگاههای مختلف باعث پویایی و رشد نظام اسلامی خواهد شد. به نظر نویسنده، برای این منظور باید راهکاری عملی برای جدا کردن رویکرد توطئه و هوچی گری(های معمولا سیاسی) با رویکرد عرضه ی اندیشه های آزاد ،اندیشیده شود. از بهترین راهکارهای عملی مطرح شده، کرسی های آزاد اندیشی ای است که مقام معظم رهبری بارها در محفل های دانشجویی مختلف مطرح کرده اند و امید است که جامعه ی دانشگاهی ما، به این مطالبه جدی رهبری، جامه عمل بپوشند.ان شاءالله.

والسلام – وبلاگ حزب الله

توضیح: بخشی از نوشته که در " " آمده مربوط به مقاله آزادی تفکر و پاسداری از دین روزنامه جام جم است.

درطبس چه گذشت؟

● نقشه عملیات

در ابتدا بهترین روش در نظر نیروهای ویژه، وارد شدن به ایران از طریق کامیون‌ها و به وسیله مرز زمینی ترکیه بود ولی این روش به دلایل سیاسی و ریسک تلفات سنگین، کنار گذاشته شد. سپس موضوع عملیات از طریق هوا مطرح شد. در دسامبر ۱۹۷۹ گروهی از نیروهای ویژه انتخاب شده و تحت تمرینات مخصوص قرار گرفتند. این تمرینات تا مارس ۱۹۸۰ به طول انجامید. در تاریخ ۱۶ آوریل ۱۹۸۰ (۲۷ فروردین ۱۳۵۹) انجام عملیات تایید شد و دستور شروع آن داده شد. بین روزهای ۱۹ تا۲۳ آوریل (۳۰ فروردین تا ۲ اردیبهشت ۵۹) نیروهای ‌عمل‌کننده به جنوب غربی آسیا منتقل شدند. این نیروها تمرینات خود را در پایگاهی در مصر گذرانده بودند.
نیروهای شرکت‌کننده در ماموریت از هر ۴ نیروی مسلح آمریکا انتخاب شده بودند. ۸ فروند بالگرد RH-۵۳D مین روب از نیروی دریایی با خدمه از نیروی تفنگدار دریایی ۱۲ فروند هواپیما از نیروی هوایی ( ۳ فروندEC-۱۳۰E - ۴ فروند MC-۱۳۰E - ۳ فروند AC-۱۳۰ و دو فروند C-۱۴۱ ) و کماندوها نیز از ارتش آمریکا انتخاب شده بودند. تعدادی از رابطین نیز قبل از شروع عملیات به تهران فرستاده شده بودند. ناوهای هواپیمابر USS Nimitz (CVN۶۸) و USS Coral sea (CV۴۳) نیز در دریای عمان حاضر بودند و آمادگی پشتیبانی هوایی عملیات را با F-۱۴A - A-۶E و A-۷E های خود داشتند.
کلیات نقشه خیلی ساده بود. نیروهای عمل‌کننده شب قبل از حمله وارد ایران می‌شدند؛ به نحوی خود را به تهران می رساندند و تا شب حمله مخفی می‌شدند، حمله را انجام می‌دادند و سپس از ایران خارج می‌شدند.
ولی در جزییات نقشه کمی پیچیده‌تر به نظر می‌رسید. در شب اول عملیات ۳ فروند MC-۱۳۰E وارد ایران می‌شدند و در نقطه‌ای نزدیک شهر طبس فرود می‌آمدند. این ۳ فروند حامل نیروهای دلتا، فرماندهان عملیات، مترجمین و رانندگان کامیون‌ها بودند. ۳ فروند EC-۱۳۰E به دنبال هواپیماهای قبلی روانه می‌شدند و خود را برای سوخت رسانی به بالگردها در محل فرود آماده می‌کردند. زمانی که بالگردها سوخت‌گیری کردند، نیروهای دلتا را سوار کرده و عازم منطقه‌ای در نزدیکی تهران می‌شدند تا در آن جا با رابطینی که ازقبل در ایران حضور داشتند، دیدار کرده و در مکان امنی پنهان شوند. بالگردها نیز به مکان امنی در همان نزدیکی رفته و تا زمان فراخوانده شدن توسط نیروهای ویژه، در آن جا مخفی می‌شدند.
در شب بعد مجددا MC-۱۳۰E و EC-۱۳۰E ها به ایران پرواز می‌کردند. منتها این بار حامل تعدادی کماندو و هدف آنها فرودگاه منظریه می‌باشد. کماندوها به فرودگاه حمله و آن جا را تصرف می‌کردند تا دو فروند C-۱۴۱پیش بینی شده برای تخلیه گروگان‌ها و نیروهای دلتا بتوانند فرود بیایند.۳ فروند AC-۱۳۰E نیز به منظور پشتیبانی و پوشش کماندوهایی که به فرودگاه منظریه حمله می‌کردند وارد عمل می‌شدند. همزمان با حمله گروه دوم کماندوها به فرودگاه منظریه، نیروهای دلتا به محل سفارت حمله می‌کردند، گروگان ها را نجات داده و با کامیون‌ها به سمت استادیوم امجدیه (شهید شیرودی) حرکت می‌کردند. بالگردهای RH-۵۳D در این مکان منتظر آنها بودند. کماندوها و گروگان‌ها سوار بر بالگردها شده و به سمت فرودگاه منظریه حرکت می‌کردند و با دو فروند C-۱۴۱ از ایران خارج می‌شدند و راهی پایگاهی در عربستان سعودی می‌شدند. البته چون بالگردها را نمی‌توانستند از ایران خارج کنند، قبل از ترک ایران آنها را منهدم می‌کردند.
همان‌طور که می‌بینید طرح عملیات به خوبی برنامه‌ریزی شده بود ولی تقدیر خداوند چیز دیگری بود و به شکست افتضاح‌آمیز نیروهای آمریکایی انجامید.

● بالگردها

چرا بالگرد RH-۵۳D برای این عملیات انتخاب شد؟

بالگرد RH-۵۳D نمونه ویژه ضدمین CH-۵۳ سیکورسکی می‌باشد. نیروی دریایی آمریکا اولین فروند از ۳۰ فروند سفارشی خود را در سال ۱۹۷۳ تحویل گرفت تا آن را با نمونه‌های قدیمی RH-۳A جایگزین کند. تصادفا تنها مشتری دیگر این بالگرد نیروی دریایی ایران با ۶ فروند سفارش بود. در ابتدا انتخاب نوع مشخصی از این بالگرد برای شرکت در عملیات مشکل بود، ولی همه بر سر شرکت این بالگرد در عملیات توافق داشتند. این بالگرد به خاطر ظرفیت زیاد حمل نفرات و حمل بار، مورد توجه بود. در حالت کاملا بارگیری شده قادر به حمل ۳۰ نفر و در حدود ۴۲۰۰۰ پوند بار (در حدود ۱۵ تن) و رسیدن به سرعت ۱۶۰نات بود. نوع RH-۵۳D به مخازن سوخت اضافی مجهز بود از این رو توانایی حمل مسافت بیشتری را نسبت به نمونه اصلی خود یعنی CH-۵۳ داشت.
یک سال قبل از این جریان، یک فروند RH-۵۳D اسکادران HM-۱۲ نیروی دریایی آمریکا پرواز بدون وقفه‌ای را از پایگاهی در ویرجینیا به پایگاهی در کالیفرنیا انجام داد. این پرواز حدودا ۱۸ ساعت و نیم طول کشید و بالگرد بیش از ۲۰۷۷ ناتیکال مایل را طی کرده بود. در طول مسیر بالگرد از یک فروند HC-۱۳۰ دفاع ملی هوایی آمریکا سوخت‌گیری می‌کرد. این پرواز که قابلیت‌های RH-۵۳D را در پروازهای طولانی مدت به خوبی نشان می‌داد، توسط ستوان رادنی دیویس انجام شده بود.
در اکتبر ۱۹۷۹ اسکادران HM-۱۶ نیروی دریایی آمریکا در یک رزمایش مشترک نظامی با کانادا شرکت داشت. در این رزمایش، هدف اصلی این اسکادران پاک‌سازی یک آبراه استراتژیک از مین‌ها بود. ۴ روز بعد از پایان رزمایش، به این اسکادران دستور داده شد تا در اسرع وقت خود را به اقیانوس هند برسانند. طی ۳۴ ساعت تمام پرسنل و تجهیزات از ویرجینیا به ناو هواپیمابر نیمیتز منتقل شدند. جایی که RH-۵۳D های آنها با رنگ قهوه‌ای پوشانده شده بود تا هم در صحرا استتار شوند و هم این که شبیه به بالگردهای نیروی هوایی ایران به نظر برسند. افراد اسکادران ۸ فروند بالگرد را برای عملیات آماده کردند و پس از ۱۹۳ روز حضور مستمر بر روی دریا، به خانه بازگشتند.

● شروع عملیات

در بعد از ظهر ۲۷ آوریل ۱۹۸۰، ۶ فروند C-۱۳۰ از پایگاهی در عمان برخاسته و راهی منطقه‌ای در نزدیکی طبس شدند که با کد Desert ۱ شناخته می‌شد. همزمان ۸ بالگرد هم از روی ناو نیمیتز برخاسته و عازم همان مکان شدند.۰

● اولین مشکلات

یک ماه قبل از شروع عملیات، یک متخصص نیروی هوایی آمریکا منطقه‌ای را برای فرود هواپیماها آماده کرده و اطراف آن را به چراغ‌های راهنمای فرود مجهز کرده بود. همچنین یک هواپیمای جاسوسی CIA در پروازی در آن منطقه امواج راداری را در ارتفاع ۳۰۰۰ پایی ردیابی کرده بود. با این وجود به خلبانان بالگردها دستور داده شده بود که زیر ارتفاع ۲۰۰ پایی پرواز کنند تا از شناخته شدن توسط رادار جلوگیری کنند.
این محدودیت ارتفاع باعث شد تا بالگردها دچار طوفان شن بشوند. این طوفان باعث شد تا دو بالگرد دچار نقص فنی شده و از ادامه عملیات بازبمانند. یکی از بالگردهای سالم بازگشت تا خدمه دو بالگرد معیوب را سوار کند که با این کار عملا ۲۰ دقیقه از برنامه عقب افتاد. اکنون عملیات با ۶ فروند بالگرد که حداقل مورد نیاز برای اجرای عملیات بود، بایست ادامه می‌یافت. اولین گروه ۳ فروندی از بالگردها ۱ ساعت دیرتر از برنامه به Desert ۱ رسیدند درحالی که گروه دوم نیز با ۱۵ دقیقه تاخیر به محل فرود رسیدند. بعد از استقرار بالگردها، معلوم شد که یکی از آنها سیستم هیدرولیک خود را از دست داده و از آن جایی که ادامه ماموریت با ۵ فروند امکان پذیر نبود، ماموریت لغو شد و بالگردها برای بازگشت به پایگاه مشغول سوخت‌گیری از EC-۱۳۰E ها شدند. مشکل دیگری نیز وجود داشت. یک اتوبوس با ۴۰ مسافر که از جاده‌ای در آن نزدیکی عبور می‌کردند، راننده و مسافرین تا لحظه‌ای که نیروهای آمریکایی ایران را ترک کردند، به عنوان گروگان دستگیر شده بودند.


● حادثه اصلی در صحرای طبس

درحالی که بالگردها وهواپیماها خود را برای بازگشت آماده می‌کردند، اتفاقی باعث شد که شرایط بدتر از قبل شود.
یک فروند بالگرد که سوخت‌گیری کرده بود تیک آف کرد تا جای خود را به بالگرد دیگری بدهد که به دلیل طوفان شن و عدم دید کافی به یک فروند MC-۱۳۰E برخورد کرد. هر دو بالگرد به تلی از آتش بدل گردیدند و باعث کشته شدن ۸ نفر و مجروح گردیدن ۴ یا ۵ نفر دیگر شدند.

کشته شدگان عبارت بودند از :
کاپیتان هارولد لوییس فرمانده MC-۱۳۰E
کاپیتان لین مکینتاش خلبان MC-۱۳۰E
کاپیتان ریچارد بیک خدمه MC-۱۳۰E
کاپیتان چارلز مک میلیان خدمه MC-۱۳۰E
سروان جویل مایو مهندس پرواز MC-۱۳۰E
ستوان روی جانسون خدمه RH-۵۳D
ستوان جان هاروی خدمه RH-۵۳D
جورج هلمز خدمه RH-۵۳D
به خاطر هرج و مرج پیش آمده پس از برخورد دو بالگرد، نیروهای امریکایی سعی در تخلیه منطقه در اسرع وقت داشتند. از این رو ۵ فروند بالگرد باقیمانده را سالم رها کرده و حتی مدارک و اسناد محرمانه موجود در آنها را نیز از بین نبردند. همین اسناد باعث شد که اکثر رابطین این عملیات که از قبل در تهران به سر می بردند، دستگیر شوند.

● بررسی عملیات
پس از بازگشت افتضاح آمیز (بخوانید فرار) نیروها، یک کمیسیون ۶ نفره مامور بررسی دلایل شکست شد. یکی از موضوعاتی که کمیسیون به آن انتقاداتی وارد کرد، انتخاب خدمه پروازی کم تجربه از نیروی تفنگداران دریایی برای خلبانی بالگردهای RH-۵۳D نیروی دریایی بود. به گفته این کمیسیون، این خلبان تجربه کمی در پروازهای دور از پایگاه و طولانی مدت داشته بودند؛ همچنین در سوخت گیری از C-۱۳۰ هم تبحر کافی نداشتند و این درحالی بود که صدها خلبان با تجربه H-۵۳ در نیروی هوایی و نیروی دریایی وجود داشت.موضوع دیگر تعداد بالگردها بود. به عقیده کمیسیون حداقل ۱۰ یا ۱۲ بالگرد باید از ناو نیمیتز پرواز می کردند تا وجود ۶ فروند الزامی برای اتمام عملیات تضمین می شد. همچنین کمیسیون معتقد بود اگر از روش سوخت گیری در هوا استفاده شده بود، شاید نتایج بهتری بوجود می آمد. کما این که اگر از این روش استفاده می شد، دیگر نیازی به فرود هواپیماها و بالگردها در نقطه Desert ۱ برای سوخت رسانی به بالگردها وجود نداشت.


بالگردها:
بالگرد با رجیستر ۱۵۸۷۶۱ در برخورد با MC-۱۳۰E با رجیستر ۶۲-۱۸۰۹ نابود شد.
۵فروند بالگرد RH-۵۳D در منطقه Desert ۱ رها شدند.
رجیستر این بالگردها عبارت بود از: ۱۵۸۶۸۶-۱۵۸۷۴۴-۱۵۸۷۸۰-۱۵۸۷۵۸-۱۵۸۷۵۳
ذکر چند نکته ضروری است:
اول این که نباید نقش مقدرات الهی را دراین حادثه فراموش کنیم. این یکی از الطاف خفیه الهی بود که طعم چنین شکستی را به طراحان این نقشه چشاند. الحمدلله
دوم این که طراحان عملیات فکر می کرده‌اند که نیروی هوایی ما با خروج مستشاران آمریکایی کاملا فلج شده و به راحتی می‌توانند ۸ فروند بالگرد عظیم الجثه RH-۵۳D و بالغ بر ۱۰ فروند هواپیمای ترابری C-۱۳۰ و C-۱۴۱ را به راحتی در آسمان تهران پرواز دهند و کسی هم مزاحم کارشان نشود. ولی حتی اگر ماموریت به دلیل طوفان شن شکست نخورده بود، اولا کار آزادسازی گزوگان‌ها کار راحتی نبود و مسلما از دو طرف تلفات سنگینی می‌گرفت و ثانیا تیزپروازان نیروی هوایی ما مسلما اجازه خروج از فضای هوایی کشورمان را به هیچ کدام از این هواگردها نمی‌دادند.
چند نکته دیگر در مورد هواگردهای حاضر در عملیات:
AC-۱۳۰ نمونه‌ای از هواپیمای ترابری هرکولس است که جهت پشتیبانی از نیروی پیاده به ۴ عدد مسلسل سنگین در سمت چپ بدنه مجهز شده است.
پس از شکست این عملیات بود که نیاز به هواگردی که دارای مشخصات بالگرد و هواپیما باشد، احساس شد. از این رو طرح V-۲۲ یک سال بعد از واقعه طبس شروع شد.
خلاصه اینکه آمریکا باید امروز به این عبرت تاریخی بنگرد و شکست "عملیات پنجه عقاب" خود را در مقابل طوفان شن که از امدادهای غیبی الهی بوده به نظاره بنشیند تا اندکی از توهمات بلند پروازانه و جنگ طلبانه خود بکاهد.


تصاویر این حادثه : 
































برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید


برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید


برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید


برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید


برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید
 
 

 
 
 
  
 
 
خلاصه دیگری از این واقعه که خیانت های رئیس جمهور ان زمان ایران یعنی بنی صدر را نیز اشکار نموده :

سیاستمداران کاخ سفید، در ظاهر می‌کوشیدند مسألۀ گروگان‌ها به صورت مسالمت‌آمیزحل شود؛ حتی آنها پیش از آغاز برنامۀ نظامی، برای مذاکرات جدید، زمینه‌چینی می‌کردند تا مسئولان ایران را غافلگیر کنند.
اما در واقع، مدت پنج‌ماه بود که نیروهای ویژه‌ای را برای این کار در محیطی مشابه صحرای طبس در «آریزونا» آموزش می‌دادند. بنا بود که این طرح، با نام «عملیات پنجۀ عقاب» چهارم تا ششم اردیبهشت 1359 اجرا شود.
برنامه‌ این گونه بود که در شب اول، هشت بالگرد و هفت هواپیمای غول پیکر C-130 در عمق خاک ایران فرود بیایند. سپس بالگردها و شبانه سوختگیری و به نقطه‌ای در نزدیکی تهران پرواز کنند و تا شب بعد منتظر بمانند. بنا بود که شب دوم گروه‌های ویژه‌ای به سفارت حمله کنند و همراه گروگان­ها، به ورزشگاهی نزدیکی سفارت بروند. سپس به طور همزمان، فرودگاه مجاور اشغال شود و همه با هواپیمایی که آنجا مستقر شده است، به پرواز درآیند.
سپس طرح پایانی اجرا می‌شد که شامل حمله به مراکز اقتصادی و اماکن شخصیت‌های مؤثر و کلیدی و در نهایت کودتایی با همکاری عوامل لیبرال، ضد انقلاب و جاسوسان مستقر در ایران بود. سرانجام کارتر در نطقی، سقوط نهضت اسلامی را اعلام می‌کرد.
طبق برنامه، چهارم اردیبهشت 1359ش، هفت فروند هواپیمای غول پیکر c-130 و هشت فروند بالگرد وارد مرز ایران شدند، در حالی که نیروهای ویژۀ عملیات، تجهیزات پیشرفتۀ نظامی و وسایلی همچون جیپ، موتور سیکلت‌های تندرو و مخصوص عملیات و... همراه داشتند.
آنها از جنوب کشور وارد مرزهای ایران شدند و با هماهنگی دولت بنی‌صدر پس از طی حدود یکصد کیلومتر، بدون اینکه مانعی در مسیرشان باشد، در فرودگاهی متروکه، نزدیک رباط‌خان طبس فرود آمدند. بنی‌صدر، پیش‌تر دستور داده بود که تجهیزات ضدهوایی از مسیر مورد نظر برداشته شوند. نیمه‌شب بود که نیروهای ویژه به صحرای طبس رسیدند. یکی از بالگردها از هواپیمای c-130 سوختگیری کرد و از زمین برخاست که ناگهان بر اثر اشتباه خلبان با هواپیما برخورد کرد و هر دو آتش گرفتند. سپس بر اثر طوفان شن، دو بالگرد دیگر، دچار نقص فنی شدند و از انجام عملیات باز ماندند. در نتیجه اجرای طرح با هماهنگی کارتر متوقف شد و آمریکایی‌ها از بیم آنکه، همگی در طوفان شن نابود شوند یا اسیر نیروهای ایران بشوند، از فرصت شب استفاده کردند و فرار کردند. آنان، آن­قدر برای فرار عجله کردند که هشت مزدور کشته شده، اسناد سری و محرمانه در بالگرد‌های به جا مانده را باقی گذاشتند.
صبح هنگام به وقت آمریکا، هنگامی که کارتر در تلویزیون ظاهر شد، از چشمان برافروخته و متورم وی، آشکار بود که شب را نخوابیده است. وی اعلام کرد که عملیات «پنجه عقاب» شکست خورده است. سپس اظهار کرد که اسناد طبقه‌بندی شده سری، در بالگردها به جای مانده است.
در واقع این پیام، برای بنی‌صدر، صادر شده بود. بی‌درنگ، بنی‌صدر دستور داد چند بمب‌افکن، بالگردهای به جا مانده را بمباران کنند. بر اثر این خیانت، فرمانده سپاه یزد محمد منتظر قائم که برای بازرسی و بررسی محل به آنجا رفته بود به شهادت رسید.
 
جهت دانلود روی لینک زیر کلیک کنید.
 

دانلود

 

پای درس استاد

وقتی انسان آزاد و آزاده شد، آنگاه مسئله تهاجم فرهنگی و تهاجم تبلیغی و امثال ذلک مطرح نیست. این جریان ماهواره،  از قبل از انقلاب مطرح بود. آمریکا اخیراً به این فکر نیفتاد! ممکن است اخیراً آن فکر شیطانی‌اش را تأیید و تقویت کرده باشد  که به وسیله ماهواره فیلم‌های بدآموز را در بین نسل نو منتشر کند،  ولی اصل فکرش و نقشه‌اش مال قبل از انقلاب بود. او کشورها را زیر سلطه فرهنگ غلط خود طلب می‌کند. البته از نظام اسلامی آسیب دیده است،  و با نظام درگیر است و عصبانی. با مسلمان‌ها و مسئولین و مردم ایران و به لحظه،  لحظه زمان ایران و به میلی متر،  میلی متر خاک ایران عداوت می‌ورزد.

نظام اسلامی هم اولین هدفش ساختن مدینه فاضله است. بازسازی مناطق جنگ زده،  مهم است ولی مهم‌تر از آن ساختن مدینه فاضله است و آن تربیت انسان‌های سالم است؛خواه در دستگاه اداری،  خواه در دستگاه کارهای آزاد. هم رشوه ‌دهنده بد است،  هم رشوه بگیر؛ کِلاهُمَا فِی النار.

اصولاً از رشوه و از کارهای باطل به‌عنوان «سُحت» یاد شده است. اگر کسی تن به این تباهی داد،  یعنی هستی خود را ساقط کرد برای ابد! هیچ چیزی نمی‌تواند این بند را باز کند؛ ولو آتش جهنم!

هر آهنی را بالاخره در کارخانه ذوب آهن آب می‌کنند ولی اگر آهنی آتشین بود،  خود آتش به صورت آهن در آمد، دیگر چه چیزی او را آب می‌کند؟! مثلاً هر آتشی توان آن را دارد که درخت را بسوزاند؛ ولی اگر یک درختی آتشین بود،  آن‌وقت چه چیزی او را می‌سوزاند؟! در قرآن کریم آمده است که ما درخت آتشین داریم.« إنهَا شَجَرَهٌ تَخرُجُ فِی اَصلِ الجَحیمْ ». آنجا که دیگر درخت با آب رشد نمی‌کند؛ درختی است که با آتش رشد می‌کند،  با آتش تغذیه می‌شود. ریشه‌اش،  تنه‌اش، شاخه‌اش، میوه‌اش آتش است....

 

بنابراین آن «خُذُوهُ فَغُلوه. ثُم الجَحیمَ صَلوه»؛ آن آهنی که در دست و پای تبهکاران است، آهنی است آتشین. لذا آتش جهنم هم او را آب نمی‌کند،  او را نرم نمی‌کند. او همواره در آن غُل به سر می‌برد، چون خودش با سوء‌اختیار خودش این کار را کرده است.

همانطوری که انسان می‌تواند دست و بال شیطان را‌ آنچنان ببندد آن هم با همه قدرت‌های تحریکی که شیطان دارد؛ دست و بال شیطان را ببندد و او را در غُل کند. چه اینکه در ماه مبارک رمضان شیاطین را به غُل می‌بندند ،  در حقیقت فرشتگان رحمت او را می‌بندند.

با دست رحمت، پای غضب را می‌بندند؛ با دست اطاعت پای تمرد را می‌بندند. انسان هم این توان را دارد که با دست عقل،  پای جهل را ببندد؛ با دست اطاعت، پای معصیت را ببندد؛ با دست توحید، پای اِلحاد را ببندد. و چون توحید،  قوی‌تر از الحاد است، و چون اطاعت قوی‌تر از معصیت است؛ و چون فضیلت،  بالاتر از رذیلت است؛ به همان دلیل گفتند: بهشت 8درجه دارد و جهنم 7 درجه. به همان دلیل گفتند: «سَبَقَتْ رَحمَتُهُ غَضَبَه ». اگر انسانی فضیلت‌مدار شد،  دست ارباب رذیلت را آنچنان می‌بندد که آنها توان باز کردن نداشته باشند!

همت و کار مضاعف آقا سید علی

 همت و کار مضاعف آقا سید علی

همینطور که داشتم توی آرشیو سایت حضرت آقا سید علی دنبال بیانات ایشون در جلسات مختلف، گشتی میزدم، یه فکری به ذهنم رسید؛ اینکه ببینم در سال همت و کار مضاعف، همت و کار حضرت آقا نسبت به چند سال اخیر چه تغییراتی کرده. نه اینکه فکر کنید دنبال این باشم ببینم آقا خودشون چقدر عامل به شعار امسال هستند یا نه! نه، که در غیر این صورت مصداق این مصرع شاعرم که میگه: ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

فقط مِن باب اینکه در این تقریباً یک ماه گذشته اول عمل خودم رو و بعد افرادی که مدعی ولایت مداری هستند(خاصّه مسئولین) رو با حرکت و عمل نایب ولی عصر(عج) که هم حجته و هم معیار، بسنجم.

با یه حساب دو دو تا چهار تا، متوجه شدم امسال تا الان ، دیدارها و بیانات حضرت آقا(بدون احتساب تبریک سال جدید که هر سال صورت میگیره)، نسبت به میانگین این مدت در 5 سال گذشته بیش از 3 برابر شده!! هزار ماشاءالله. یه جورایی خوشحال شدم و پیش خودم گفتم عمراً کسی به گرد پای آقا سید علی برسه، یه جورایی هم خجالت کشیدم و احساس شرمندگی بهم دست داد؛ آقا با این سِنشون اینجوریه و بعد من...بُگذریم، آره شاید بهتر باشه بُگذریم. اگه قرار باشه اونطور که باید به میدون بیاییم، نیاییم شاید بهتر باشه از اون دسته از آدم ها باشیم که هِر رو از بر تشخیص نمی دن یا اینکه لهاف رو بکشیم رو سرمون که اتفاقات اطرافمون رو نبینیم و بگیم ان شاءالله اتفاقی نمی افته!

ترسم از اینه که مبادا آخر سالی بارها روی دوش سید علی مونده باشه. مبادا آقا سید علی آخر سالی یه نگاه به عقب بیاندازه و تبسم های روی لبانش خشک بشه. مرحوم آقاسی چه زیبا گفت:

عنان دیده خود را، به خواب مسپاریم********ندای رهبر خود،بی جواب مگذاریم

هزار قافله مجنون به شوق لیلائیم  ******** بلال مأذنه لا به سمت الاّئیم

در آسمان جنون پر کشد ستاره ی ما******* مباد! لحظه ی خاموشی شراره ی ما

یا حق- وبلاگ حزب الله

دیدار فرماندهان کل ارتش و سپاه با آقا

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز در دیدار رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، فرماندهان کل ارتش و سپاه، و جمعی از فرماندهان عالیرتبه نظامی و انتظامی، با اشاره به جایگاه نیروهای مسلح به عنوان حصن و حصار یک ملت و کشور و لزوم استحکام و هوشیاری دائمی این حصار، تأکید کردند: استحکام واقعی یک نظام و ملت، توکل به خداوند متعال، هوشمندی، داشتن اعتماد به نفس، باور به توانایی ایستادگی، و تقویت قدرت ایستادگی است.
ایشان با اشاره به شرایط کنونی دنیا و حاکمیت زور، ظلم، جهل، و شهوت خاطرنشان کردند: در چنین دنیایی، استحکام و قدرت نیروهای مسلح و حفظ هوشمندی، و اقدام مدبرانه و شجاعانه، اهمیت دو چندان دارد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به عملکرد ظالمانه و تجاوزکارانه برخی قدرتها و سران آنها تحت لوای شعارهای فریبنده افزودند: امروز کسانی که جنگ طلب واقعی هستند، نام صلح را بر زبان می آورند و همین افراد که هیچ حق و اعتباری برای انسانها قائل نیستند، شعار حقوق بشر سر می دهند.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند:برخی دولتها و سران آنها ازتجاوز، و پلیدترین شیوه ها از جمله ایجاد سازمانهای تروریستی و حمایت از تروریستها برای پیشبرد سیاستهای خود استفاده می کنند ولی در مقابل افکار عمومی دنیا، چهره ای آرام و انسان دوستانه به خود می گیرند و از الفاظ به ظاهر متین استفاده می کنند.
ایشان با تأکید بر اینکه در چنین دنیای مبتنی بر فریب، دروغ، ظلم و زور نقابدار، برخی قدرتها به دلیل غرور و اعتماد به پایه های پوشالی قدرت، اختیار خود را از دست می دهند افزودند: نمونه این موضوع، سخنان اخیر رئیس جمهور امریکا است که ملت ایران را تلویحاً تهدید به استفاده از سلاح اتمی کرد.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: این سخن بسیار عجیب است و دنیا نباید از آن بگذرد زیرا در قرن بیست و یکم که قرن ادعاهای حمایت از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم است، رئیس یک کشور تهدید به حمله اتمی می کند.
حضرت آیت الله خامنه ای اینگونه سخنان را به ضرر امریکا دانستند و خاطرنشان کردند: معنای اینگونه سخنان این است که دولت امریکا، دولتی شریر و غیرقابل اعتماد است.
ایشان افزودند: امریکاییها در سالهای اخیر تلاش زیادی کردند تا بگویند جمهوری اسلامی ایران در موضوع هسته ای غیرقابل اعتماد است در حالیکه اکنون مشخص است، غیرقابل اعتماد، آن دولتهایی هستند که بمب اتمی دارند و با بی حیایی دیگران را تهدید به بمب اتم می کنند بنابراین سخنان رئیس جمهور امریکا، رسوا کننده است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه در چنین دنیایی باید بسیار هوشیار بود، خاطرنشان کردند: در این شرایط، مهمتر از آمادگی های نظامی و رزمی، آمادگی های روحی و معنوی و قدرت عزم و توان ایستادگی یک ملت در برابر تندبادها است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: استحکام یک نظام، به ایمان، قدرت و توانایی ایستادگی، عزم راسخ، و فریب الفاظ فریبنده را نخوردن، است.
ایشان با اشاره به دائمی نبودن تندبادها، افزودند: ملت ایران اکنون بعد از گذشت سی سال، در همه زمینه ها پایدارتر و قوی تر است و نشان داده که توانایی ایستادگی در مقابل انواع دشمنی ها را دارد.
فرمانده کل قوا در بخش دیگری از سخنان خود نیروهای مسلح را به اتخاذ تدابیر لازم جهت ارتقای توان رزمی و دفاعی توصیه و تأکید کردند: نیروهای مسلح باید همواره آمادگی و هوشیاری کامل در برابر تهدیدها را داشته باشند و لازمه آن هم برنامه ریزی، و جدی گرفتن آموزش و تدابیر مورد نیاز نظامی و دفاعی است.
رهبر انقلاب اسلامی یکی از ویژگیهای نیروهای مسلح را دارا بودن تجربه های امیدآفرین دوران دفاع مقدس برشمردند و بر لزوم ارتقاء معنویت و بصیرت و تعمیق اعتقادات دینی تأکید کردند.
در ابتدای این دیدار سردار سرلشکر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ضمن ارائه گزارشی از آمادگی ها و توانمندیهای نیروهای مسلح تأکید کرد: نیروهای مسلح ضمن حفظ آمادگی و هوشیاری، مصمم هستند با کار و تلاش مضاعف، آموزشها و آمادگی های خود را در زمینه های نظامی، دفاعی، و ترویج روحیه جهادی و بسیجی، ارتقاء بخشند.
در پایان این دیدار ، نماز جماعت ظهر و عصر به امامت حضرت آیت الله خامنه ای اقامه شد.

قتل عام وحشیانه شهروندان عراقی توسط آمریکا

  
 
انتشار فیلم قتل عام وحشیانه شهروندان عراقی + فیلم
 
در این فیلم تکان دهنده نظامیان نیروهای هوایی آمریکا با استفاده از مسلسل های بالگرد آپاچی 12 شهروند عراقی را در خیابان های بغداد قتل عام می کنند.یک پایگاه اینترنتی نواری ویدئویی محرمانه ای را از صحنه قتل عام شهروندان عراقی توسط نظامیان آمریکا در سال 2007 منتشر کرد.  به گزارشرحماء، پایگاه اینترنتی ویکیلکیس روز گذشته یک نوار ویدئویی مربوط به سال 2007 را منتشر کرد که توسط برخی سربازان آمریکایی لو رفته بود.

در این فیلم تکان دهنده نظامیان نیروهای هوایی آمریکا با استفاده از مسلسل های بالگرد آپاچی 12 شهروند عراقی را در خیابان های بغداد قتل عام می کنند.

"نمیر نورالدین" و "سعید شماغ" دو خبرنگار رویترز نیز در حمله نظامیان آمریکایی کشته شده اند.

همچنین در این فیلم نشان داده می شود که نظامیان آمریکایی حتی خودرویی که برای انتقال یکی از زخمی ها توقف کرده بود را گلوله باران می کنند و دو کودکی که در این خودرو سوار بودند را می کشند.
 
تاکنون مقامات امریکا پاسخی در خصوص این جنایت نداده اند.
 
 
 
 برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود

امام و شهدا

دم مسیحایی

یه چیزهایی است که نه زوری است نه پولی ، عشقی عشقی است .کم می شود آدم اینقدر کشته مرده داشته باشد . فرق هم نمی کرد،  مذهبی و غیر مذهبی ، لات ، روحانی ، دانشگاهی ، دکتر ، بی سواد ، زن ، مرد،  بچه و بزرگ ، خرابش بودند.می گفت این کار باید بشود،  هرچی نشدنی بود ، شدنیش می کردند.شرق و غرب ، به عبارتی کل دنیا ایستاده بودند جلوی ما ، محاصره ی کامل،  می گفتیم :چه کنیم ؟

می گفت:تکلیف ما را سیدالشهدا مشخص کرده است.

خیلی ها بودند که تا ته خط رفته بودند مثل مجتبی صالحی مثل.....حُر وار برشان گرداند.می گفت:«من منتظرم که این حصر آبادان شکسته بشود...، مسامحه نشود ، حتما باید شکسته بشود ...» بچه ها می شکستندش .شاید بزرگترین آرزوی بسیجی ها بعد از زیارت کربلا ، زیارت او بود ، پیرمردی که هیچ وقت از هیچ کس نمی ترسید .

عملیات خیبر گفته بود: جزایر مجنون باید حفظ شود،  دیگر کسی ملاحظه هیچی را نمیکرد .گریه می کردند می گفتند : امام گفته ، حسین وار بجنگید .شده بود رجز حاج همت ، همین طوری هم شد،  قصه ی بچه های گردان حنظله هم در فکه همین بود. اما اینها فقط یک طرفه نبود آن طرف هم پیرمردی بود به یک چیزهایی وصل. از حال وروز بسیجی هایش خبر داشت ، دوستشان داشت ، دست و بازویشان را می بوسید و ........

و اما قصه بچه های گردان حنظله

ساعتهای آخر مقاومت بچه ها در کانال،  بی سیم چی گردان حنظله «حاج همت» را خواست.حاجی آمد پای بی سیم و گوشی را به دست گرفت صدایی ضعیف و پر از خش خشی را از آن سوی خط شنیدیم که می گوید: فلانی رفت .... فلانی هم رفت باطری بی سیم دارد تمام می شود عراقی ها عنقریب می آیند تا ما را خلاص کنند.... من هم خداحافظی می کنم.

حاج همت که قادر به شکستن حلقه محاصره تیپ های تازه نفس دشمن نبود همانطور که به پهنای صورت اشک می ریخت گفت:بیسیم را قطع نکن...حرف بزن ، هرچی دوست داری بگو،  اما تماس خود را قطع نکن. صدای بیسیم چی را شنیدم که می گفت :سلام ما را به امام مان برسانید از قول ما به امام بگویید همانطور که فرموده بود حسین وار مقاومت کردیم ماندیم و تا  آخرین نفر جنگیدیم.

واقعا چه باید کرد؟

 چه باید کرد؟

واقعا چه باید کرد؟

شاید پیشینه تاریخی این سوال همزمان با ورود انسان به این جهان باشد. با مطالعه سرنوشت پیشینیان در می یابیم که افراد مختلف به این سوال جواب های مختلف وبه تبع آن عملکرد های متفاوتی داشته اند.

- آنجا که قابیل این سوال را از خود پرسید و در جواب، هابیل را کشت.

- آنجا که پسر نوح علیه السلام این سوال را از خود پرسید و بر کشتی نجات سوار نشد.

- آنجا که ابراهیم علیه السلام وضیت اسفبار جامعه را دید و تصمیم به شکستن بت ها گرفت.

- آنجا که موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام ...

- آنجا که محمد صلی الله علیه و آله وسلم در میان جامعه جاهلی شعار لا اله الا الله را فریاد زد و بت های پنهان و آشکاری که مانند زنجیرهایی بر ذهن مردم جاهل پیچیده شده بود را در هم کوبید و نابود کرد.

- آنجا که بعد از پیامبر مردم این سوال را از خود پرسیدند و ولی خدا و وصی رسول خدا، تنها ماند.

- آنجا که شمر این سوال را از خود پرسید و سالار شهیدان در مقتل شهید شد.

- و بالاخره آنجا که بعد از 1400 سال خفتگی بشر، سیدی عارف و مبارزه جو این سوال را از خود پرسید و دست به انقلاب عظیمی در دلهای تمام مستضعفان و پابرهنگان همیشه تاریخ زد.

 در احوالات حضرت امام روح الله آمده است که ایشان در دوران جوانی ساعتها در تنهایی قدم می زدند و با خود بارها این سوال تاریخی را تکرار می کردند که "اکنون چه باید کرد."

کم و بیش همه افراد در طول زندگی اشان به این سوال بر می خورند. اما با توجه به آرمان ها و اهدافی که برای خود در نظر گرفته اند، در پاسخ به آن بعضا مسائل ساده و پیش پا افتاده ای مطرح می کنند؛ قبول شدن در فلان دانشگاه، داشتن فلان شغل و ازدواج با فلان شخص و...

اما افرادی هم هستند که اهداف و آرمان هایشان حتی از دوره زمانی که در آن زندگی می کنند نیز فراتر می رود و تاریخ را در می نوردد.ولی حلقه کوچکی از افراد نوع اخیر در طول تاریخ توانستند آرمان هایشان را محقق کنند. در این نوشته قصد ندارم در مورد چگونگی تحقق این حرکت ها بحث کنم؛ بلکه می خواهم برای بعضی از افراد جامعه که متاسفانه زمان زیادی از زندگی اشان را در بی هدفی و سردرگمی می گزرانند و دم بزنگاههای اجتماعی نمی دانند چه کنند، نکاتی را متذکر شوم.

برای ادامه مطلب توضیح ذیل را ضروری میبینم:

انسان با توجه به فطرت کمال طلبش و با توجه به اینکه کمال انسان در رسیدن به خداست ،این سوال را از خود می پرسد که برای رسیدن به او"چه باید کرد؟". در اینجا خدا انسان را بی جواب نگذاشته است" اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم". کسی به خدا نمی رسد مگر از طریق ولایت خدا و کسانی که خود خدا دستور اطاعت از آنها را داده است. سوالی که در اینجا پیش می آید این است که ولایت پذیری یعنی چه؟ در یک جمله ولایت پذیری یعنی مثل ولی شدن در اعتقاد و در عمل( البته با در نظر گرفتن ظرفیت افراد مختلف). به قول عارف بزرگ حضرت آیت الله بهجت "هر کس شبیه تر است به انبیاء و اولیاء و ولی عصر(عج)، به هدف خلقت نزدیکتر است".

شاید برای نسل بعد از انقلاب، پیدا کردن پاسخ سوال "چه باید کرد" خیلی سخت نباشد. زیرا برای ما این مساله حل شده است که گوش دادن و عمل به  سخنان ولی فقیه عین پیروی از امام عصر(عج) می باشد و ولی فقیه بالواقع در حکم نایب عام امام زمان (عج) است.

پس امت حزب الله برای حرکت الهی خودش مانیفست دارد و از این مهمتر، این مانیفست، حکم شرعی است و انجام حکم شرعی نیز واجب الهی.

خوشبختانه رهبر فرزانه انقلاب، امام خامنه ای، در مورد وظایف اقشار مختلف مردم(مسئولان، دانشجویان، طلاب، معلمین، کارگرها،...) سخنان زیادی را ایراد فرموده اند و وظایف روشنی را از آنها مطالبه دارند. با توجه به این موارد امت اسلامی دو وظیفه دارد:

1-  هر قشری وظیفه اش را با توجه به مانیفست یاد شده بشناسد.

2-  در حد توان به وظیفه اش عمل کند و آرمان هایش را فراموش نکند.

روی لباس بعضی از بچه های جبهه و جنگ چه زیبا نوشته شده بود که:

ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم******گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم

دنیا  اگر  از  یزید  لبریز   شود******ما پشت به سالار شهیدان نکنیم

یا حق - حزب الله    

 

سال همت مضاعف، کار مضاعف

بسم‏ اللَّه‏ الرّحمن‏ الرّحیم‏
«یا مقلّب القلوب و الأبصار. یا مدبّر اللّیل و النّهار»؛ اى دگرگون‏کننده‏ى دلها و دیدها! اى سامان‏دهنده‏ى به روز و شب! «یا محوّل الحول و الأحوال»؛ اى گرداننده‏ى سالها و دلها و حالها! «حوّل حالنا الى احسن الحال»؛ حالِ ما را به بهترین حالها تبدیل فرما .

تبریک عرض میکنم عید سعید نوروز و آغاز سال نو را - که آغاز بهار و سرزندگى طبیعت است - به همه‏ى هم‏میهنان عزیز که در سراسر کشور پهناور عزیز ما زندگى میکنند، و همچنین به همه‏ى ایرانیانى که در هر نقطه‏اى از جهان هستند و چشم امید و انتظار به کشور عزیزشان دوخته‏اند؛ بخصوص به جوانان و مردان و زنانِ ازجان‏گذشته‏اى که براى هدفهاى عالى انقلاب و کشور فداکارى‏هاى بزرگى را انجام دادند؛ از جانِ خودشان مایه گذاشتند و جوانان خود را تقدیم انقلاب و سربلندى کشور کردند؛ به خانواده‏هاى عزیز شهیدان، به جانبازان و خانواده‏هاى فداکار آنها و به همه‏ى ایثارگران و کسانى که براى سربلندى کشور تلاش میکنند و کار انجام میدهند.

و درود و سلام میفرستم به روح مطهر امام بزرگوارمان که سلسله‏جنبان این حرکت عظیم مردمى و مایه‏ى پیشرفت و اعتلاى کشور بزرگ اسلامى ایران بوده‏اند.

عید نوروز، آغاز رویش است. این رویش همچنان که در طبیعت محسوس است، میتواند در دلهاى ما و جانهاى ما و حرکت رو به پیشرفت ما نیز خود را مجسم و نمایان کند.

نگاهى بیندازیم به سال 88 که اکنون به پایان آن رسیده‏ایم. اگر بنا باشد سال 88 در یک جمله تعریف شود، به نظر من عبارت است از: سال ملت ایران، سال عظمت و پیروزى این ملت بزرگ، سال حضور تاریخى و اثرگذار این ملت در عرصه‏هائى که به سرنوشت انقلاب بزرگمان و به سرنوشت کشورمان بستگى داشت و منتهى میشد.

در آغاز سال 88 مردم با حضور بى‏سابقه‏ى خود انتخاباتى را ساماندهى کردند که در تاریخ انقلاب ما - و البته در تاریخ طولانى کشور ما - سابقه نداشت و یک نقطه‏ى برجسته و اوج به حساب مى‏آمد.

در طول ماه‏هاى بعد از انتخابات هم مردم در امتحانى بزرگ، در حرکتى عظیم و سرنوشت‏ساز، حضور خود، اراده‏ى خود، ایستادگى خود، عزم ملى خود و بصیرت خود را نشان دادند.

تفسیر کوتاهى که از حوادث بعد از انتخابات در طول چند ماه میشود ارائه کرد، عبارت از این است که دشمنان کشور و دشمنان نظام جمهورى اسلامى بعد از گذشت سى سال، همه‏ى تلاش خود و توان خود و نیروهاى خود را متمرکز کرده‏اند براى اینکه بتوانند این انقلاب را از درون شکست بدهند. ملت در مقابل این توطئه‏ى بزرگ، این حرکت خصمانه، با آگاهى و بصیرت و عزم و ایستادگىِ بى‏نظیرى توانست دشمن را به شکست بکشاند.

تجربه‏اى که در این هشت ماه بعد از انتخابات تا بیست و دوم بهمن بر این ملت و بر این کشور گذشت، تجربه‏اى پر از درس، پر از عبرت و حقیقتاً مایه‏ى سربلندى ملت ایران است.

در سال 88 ملت خوش درخشید؛ مسئولین هم تلاشهاى ارزنده و بزرگى را انجام دادند. این تلاشها در حد خود، تلاشهاى باارزشى است؛ موجب تقدیر است.

بر همه‏ى ناظران منصف فرض است که از این تلاشها، از این زحمات و کار و کوششى که براى عمران و آبادانى و پیشرفت کشور در عرصه‏هاى مختلف انجام گرفت، قدردانى کنند. در عرصه‏ى علمى، در عرصه‏ى صنعتى، در فعالیتهاى اجتماعى، در سیاست خارجى، در بخشهاى مختلف، مسئولین کشور کارهاى بزرگى را انجام داده‏اند. خداوند به همه‏ى آنها اجر عنایت کند و توفیق پیشرفت مرحمت بفرماید.

آنچه که از ملاحظه‏ى وضعیت موجود کشور و ظرفیتهاى عظیمى که در دل این کشور و ملت بزرگ نهفته است، میشود به دست آورد، این است که آنچه ما انجام داده‏ایم، آنچه مسئولین و مردم انجام داده‏اند، در مقابل آنچه که ظرفیت عظیم این کشور براى پیشرفت و رسیدن به عدالت است، کار بزرگى نیست. باید تلاشها را بیش از آنچه که در گذشته انجام داده‏ایم، همه انجام بدهند و خود را موظف بدانند.

در این دعائى که در آغاز هر سال، در هنگام تحویل، همه میخوانیم، این فِقره جالب توجه است که میفرماید: «حوّل حالنا الى احسن الحال». نمیفرماید ما را به روز نیکى، حال نیکى برسان؛ به پروردگار عرض میکند ما را به بهترین حالها، به بهترین روزها، به بهترین وضعیتها برسان. همت والاى انسان مسلمان همین است که در همه‏ى عرصه‏ها به بهترینها دست پیدا کند.

امسال براى اینکه ما بتوانیم آنچه را که در این دعاى شریف به ما تعلیم داده شده است و وظیفه‏ى ماست، انجام بدهیم، براى اینکه بتوانیم بر طبق اقتضائات کشور و ظرفیتهاى کشور حرکت کنیم، احتیاج داریم به اینکه همت خودمان را چند برابر کنیم؛ کار را متراکم‏تر و پرتلاش‏تر کنیم.

من امسال را به عنوان سال «همت مضاعف و کار مضاعف» نامگذارى میکنم. به امید اینکه در بخشهاى مختلف، بخشهاى اقتصادى، بخشهاى فرهنگى، بخشهاى سیاسى، بخشهاى عمرانى، بخشهاى اجتماعى، در همه‏ى عرصه‏ها، مسئولین کشور به همراه مردم عزیزمان بتوانند با گامهاى بلندتر، با همت بلندتر، با کار بیشتر و متراکم‏تر، راه‏هاى نرفته‏اى را بپیمایند و به هدفهاى بزرگ خود ان‏شاءاللَّه نزدیکتر شوند. ما به این همت مضاعف نیازمندیم. کشور به این کار مضاعف نیازمند است.

باید به خداى متعال توکل کنیم؛ از خداى متعال استمداد کنیم و بدانیم که زمینه براى کار، زیاد است. دشمنان، دشمن علم و ایمان جامعه‏ى ما هستند. علم و ایمان را به صورت مضاعف در میان خودمان باید تقویت کنیم. ان‏شاءاللَّه راه‏ها هموار خواهد شد؛ موانع، کوچک خواهد شد و کمک الهى و نصرت الهى، ملت ما و کشور ما و مسئولین ما را همراه و زیر سایه‏ى خود خواهد داشت.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‏

اهداف دشمنان از فرقه سازی ها

اهداف دشمنان از فرقه سازی ها

حضرت آیت ا... نوری همدانی با بیان این‌که سیمای ظاهری مسلمان هم باید با سیمای کفار تفاوت داشته باشد، تصریح کرد: صوفی‌ها اسلام را در کشکول و خانقاه و سبیل خلاصه کرده‌اند و این فرقه، فرقه باطلی است که اسلام را فلج کرده است.

به گزارش رسا، این مرجع تقلید افزود: فرقه سازی و ایجاد فرقه‌هایی مانند بهائیت و بابیت و تصوف و شیخیه و ... کار استعمارگران است تا اسلام واقعی به انسان‌ها معرفی نشود.

حضرت آیت ا... نوری همدانی با اشاره به ماجرای نامه پیامبر به خسرو پرویز و مسایل بعدی رخ داده پس از این واقعه، ادامه داد: پیامبر(ص) نمایندگان خسروپرویز را که از طرف یمن به مدینه آمده بودند به علت این‌که سیمای ظاهری آنان شبیه کفار بود، با تأخیر یک روزه به حضور پذیرفت و این موضوع نشان می‌دهد که سیمای مسلمانان باید با کفار فرق کند.

استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان این‌که اسلام با سلطنت مخالف است اظهار داشت: در اسلام تنها نظام ولایی مشروع است که در راس آن پیامبر و در نبود پیامبر ائمه و در زمان غیبت هم فقیه نایب امام در راس حکومت قرار گیرد.

وی ادامه داد: اسلام سرنوشت انسان‌ها را به دست شاهان نادان و جاهل مانند ناصرالدین شاه‌ها و فتحعلی شاه‌ها نمی‌دهد که همواره دنبال عیاشی و جمع کردن مال و منال بودند.

این مرجع تقلید تصریح کرد: اسلام می‌گوید حاکم اسلامی باید مانند همه مردم زندگی کند، ساده زیست، عادل، مهربان و در کنار مردم باشد.

وی در بخش پایانی سخنانش با بیان این‌که امروز همه وظیفه دارند از نظام ولایی که امام در ایران ایجاد کرد حمایت کنند، خاطر نشان کرد: ولایت فقیه از زمان شیخ مفید در کتب همه فقها آمده است؛ اما این امام بود که با شجاعت و اخلاص و توکل خود توانست سلطنت 2500 ساله را از بین ببرد و نظام ولایی را پیاده کند.